دکتر بهروز یاسمی در گفتگو با صدای آزادی: به هزار دلیل شعر همچنان اولین اولویت زبان کوردی است

 

هفته نامه صدای آزادی- سرویس فرهنگی: مگر کسی هست که اهل فرهنگ و ادب باشد و در این خاک تاریخی نفس بکشد و شعری یا حداقل بیتی از بهروز یاسمی نشنیده باشد؟! آثارش به شیواترین شکل با مخاطب خاص و عام ارتباط برقرار می‌کند و کم نیستند آنانی که بیت یا ابیاتی از دکتر یاسمی را با شوق به خاطر بسپارند. بر خلاف شاعرانی که ادعایشان گوش فلک را کر می‌کند و رزومه‌ی جعلی می‌سازند؛ اما حتی یک بیت از آنها به کف جامعه نرسیده که مردم آن را از سر ذوق تکرار کنند. کارنامه‌ی این «بالابرز» ایوان غربی برای همگان مشخص است. هزینه داده و محبوب دلها شده است. در این گفتگو با شیوایی، به ادبیات و حواشی آن پرداخته است. دقایقی با او و نگاه متفاوتش به شعر در دو اقلیم فارسی و کوردی همراه می شویم:

«بهروز یاسمی» در ارتباط با مخاطب به طور عجیبی با اکثر شاعران، متفاوت است. چه در شعر فارسی و چه در شعر کوردی. در روزگاری که شعر کوردی هنوز به جریان فرهنگی مردم تبدیل نشده بود و شاعران صاحب‌نام بسیاری فرصت درخشش به جوانترها نمی دادند، برخی شعرها از جمله مثنوی «مخمل و ابریشم»تان دلهای بسیاری را ربود و بعدها چنین اتفاقی در شعر کوردی مستمراً تکرار شد. به نظر شما چه عواملی موجب چنین ارتباط حسیّ موفقی بین شاعر و جامعه می شود؟

فکر می کنم توفیق شاعر در جلب مخاطب، شیوه‌های مختلف دارد و به عوامل متعددی وابسته است. در شیوه‌های مختلف، این خود شاعر است که سعی می کند توجه مخاطب را جلب کند نه اثرش!. یعنی این که شاعر دست به عملیاتی می‌زند که دیده شود. مثلاً به اهالی قدرت نزدیک می‌شود تا از امکانات رسانه‌ای آنان استفاده کند.

یا شعرش را با صدای کسانی که در زمینه‌ای دیگر شهرت دارند، منتشر می‌کند و ده‌ها ترفند دیگر که حاصل کار توجه ناگهانی و البته کوتاه مدت مخاطب و سپس فراموشی ابدی این دست از شاعران است. برای همین «الیوت» گفته هر شاعری که در زمانی کوتاه مخاطب زیادی به دست آورد، شارلاتانی بیش نیست!

اما توجه و اقبال مخاطب از طریق اثر- نه به واسطه صاحبش – توفیقی است که فقط نصیب شاعران اصیل می‌شود که آن هم همان گونه که در اول پاسخ گفتم، به عواملی بستگی دارد که «ذاتی اثرند». مثل اصالت ادبی، صداقت شاعر یا همان بیان صادقانه تجربه‌های شخصی نه استفاده از میراث و مائده فکری و ذوقی شاعران دیگر! حضور عنصر زمان در اثر، ساختار هماهنگ با مضمون و محتوی، قالب و شکل مناسب و از همه مهم تر بیان دردها و دغدغه های درونی و بر زبان نیامده مردم که حاصل همه این‌ها می شود: همذات پنداری شدید مخاطب با آنچه شاعر در لایه‌های تو در توی لفظ و معنای شعرش تعبیه کرده است.

اما در مورد خودم و این که شعر من توانسته با مخاطب ارتباط برقرار کند یا نه فقط می توانم این را بگویم و رویش قسم بخورم که در کار سرودن هرگز و هیچ وقت چیزی که به آن اعتقاد مطلق و صادقانه نداشته ام نگفته‌ام چه در شعرهای عاطفی عاشقانه و چه سیاسی اجتماعی اما همه ماجرا صداقت نیست شعر به خیلی چیزهای دیگر نیاز دارد تا قبول عام و خاص یابد

به قول خواجه هزار نکته در این کار و بار دلداری است یعنی در کنار سلامت نفس سلامت لفظ هم باید باشد نه تنها باید باشد که مقدم بر اولی است. چون مخاطب اول صدای شاعر را می شنود صدای شاعر هم مجموعه آوا و آهنگ و لحن و طنین حرف ها و کلمه هاست اول این سازو کار پیچیده و در هم تنیده است که حس مخاطب را تحریک می کند. معنا پسین است و از پس کاروان زبان-مجموعه واژه ها و هجاها-می آید. از همه این ها گذشته شاید به قول حافظ: «قبول خاطر و لطف سخن خداداد است».

این سال‌ها بخشی از نمودهای مجازی ادبیات کوردی در جغرافیای کرماشان و ایلام دچار نوعی سطحی‌نگری شده‌اند. ابتذال در محتوا و نزول شعریت شاعر برای رضایت مخاطب عام و در کنار آن عدم پایبندی عده‌ای به اصول شعر، حتی به وزن و قافیه که ابتدایی ترین ورودیه های شعرند، و یا ترجمه نازل شعری از زبان فارسی، سبب نوعی تشویش هنری شده است. چگونه می‌توان به ساختارهای نظام‌مندی رسید که هم آگاهی عام به دنبال داشته باشد و هم سره از ناسره تشخیص داده شود؟

در همه‌ی برهه‌های زمانی که جنب و جوش ادبی زیاد بوده و یک جریان اصیل شکل گرفته در کنارش صدها شاخه‌ی کاذب هم سعی در بر کشیدن و تحمیل خود داشته‌اند که نه تنها راه به جایی نبرده‌اند، بلکه باعث درد سر و زحمت جریان اصلی شده‌اند و حرکتش را کند کرده‌اند.

علاج این آفت هم کمک به شکل گرفتن و تثبیت شاخه اصیل و اصلی است که با حمایت اهل نقد و رسانه ممکن است. نباید گذاشت شاعران واقعی دلسرد شوند و گوشه بگیرند که اولین عارضه‌اش گرد و خاک همین متشاعران و کدر کردن چهره‌ی متین و موقر جریان شریف شعر به مدد فضای سخت فریبنده مجازی است

بسیار خوب! همچنین سوشال مدیا بسیاری از داشته‌های فرهنگی کلاسیک را دچار چالش کرده است. روزگاری داشتن کتاب برای هر نویسنده و شاعری، برگ معتبری محسوب می شد. آیا کتاب هم در چنین کتگوری خاصی قرار گرفته که دچار چالش شده است؟  آیا چنین تعبیری درست است که بگوییم برای حفظ زبان و فرهنگ کوردی نیاز به ذخایر مهمی مثل کتاب داریم؟

بله! کتاب که همیشه هست و باید باشد. فضای مجازی ظاهراً عرصه‌ی اجمال است ولی اینقدر وسیع و پراکنده و پاشان است که از اطناب هم گذشته عرصه و عوارضش،

یعنی همه چیز تکه تکه و بریده بریده است و این درست نقطه مقابل هنر و ادبیات است که باید موجز و منسجم باشد!. پس نابسامانی‌ها و ناهنجاری‌های خواسته و ناخواسته و باگزیر و ناگزیر این فضا فضایی که می توانست به آشتی و آشنایی مردم با ادبیات به خصوص شعر که کوتاه و مختصر است کمک کند ، ادبیات و اهالی آن را هم به درسر انداخته است. به خصوص ادبیات کوردی را که تازه داشت عالم کتابت را در اختیار می‌گرفت و نیاز چندانی به ثبت و ضبط خود داشت!.

به موضوع چالشی دیگر هم ورود کنید: آیا هنوز هم شعر «اولویت» دارد؟ در گستره‌ی زبان فارسی که بی شک گسل‌هایی جدی در چنین اولویتی افتاده است. شعر کوردی در سنجه‌ی شما در کجای چنین داستانی واقع است؟

من نمی توانم به این سؤال که آیا شعر هنوز اولویت مردم سرگردان معاصر و جامعه گرفتار ما هست یا نه جواب قطعی بدهم چون اگر صادقانه بخواهم جواب بدهم خیر ولی من شاعرم و بیشتر امور را با دلم قضاوت می کنم پس دلم می خواهد باشد. اما این را می توانم با اطمینان به شما بگویم که بدون تردید و به هزار دلیل شعر هنوز و همچنان اولین اولویت زبان به خصوص زبان کوردی است.

زنده یاد محمدعلی فروغی در مقدمه کلیات سعدی که به همت خودش صورت بسته است می گوید مردم تعجب می کنند که سعدی چگونه هفت قرن پیش به زبان امروز سخن گفته است؟ در حالی که باید بگویند این ما هستیم که همچنان به زبانی که سعدی به ما آموخته است سخن می گوییم!

به اعتبار این حرف و نقش شاهنامه فردوسی در احیا و تثبیت زبان فارسی این شاعران هستند که شیوه سخن گفتن را به گویشوران یک زبان می آموزند و صد البته که اهمیت این مسئله در زبان کوردی به مراتب بیشتر از بقیه زبان هاست چون زبان کوردی بی کتابت بیشتر از هر عامل دیگری مرهون و مدیون شعر است که با حضور شفاهی و افواهی خود و انتقال سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر این زبان را حفظ و حراست کرد وگرنه در مصاف با زبان های مسلط رسمی تا حالا چیزی از آن باقی نمانده بود.

در شعر کوردی بیشتر از سنت مسلط مثنوی هجایی که ریشه‌ای عمیق دارد، بهره گرفته‌اید. جالب اینجاست که مخاطب هم با جان و دل آن را پذیرفته است. کدام ادله شما را از ورود به فضای شعر موزون کوردی بازداشته است؟

راستش این است که من سال هاست با خودم سر مسئله قالب در شعرهای فارسیم درگیرم و همیشه دلم می خواسته که قالب را واگذارم و شعر آزاد بگویم به همین خاطر در هر مجموعه چند شعر بی وزن هم گذاشته ام شاید به این نیت که حساسیت مخاطب را امتحان کنم تا اگر پسندید بپیچم به جاده شعر نو ولی به هر دلیل تا الان نکرده ام.

خوشبختانه شعر کوردی این جرات یا جسارت را به من داد گویی این که مثنوی های کوردی من هم موزونند ولی وزن عروضی ندارند. وزن هجایی یا پنجه ای دارند و به نظر من شعر کوردی در این مورد پیشرو تر است؛ چون بخش زیادی از قید و بند وزن را وانهاده است و این از هوشمندی شاعران آغاز گر بوده تا از ناتوانی آنها!  به خاطر این که لحن و لهجه زبان کوردی خط کشی‌های وزنی و عروضی زبان فارسی و عربی را ندارد.

با همه این‌ها و همان طور که گفتم و شما هم می‌دانید من این نوع وزن را تنها برای مثنوی‌های کوردی اختیار کرده‌ام نه در غزل و خیلی بی‌میل نیستم که در آینده در غزل هم از آن بهره بگیرم.

به عنوان آخرین سؤال بفرمایید آیا درست است کە شعر باید «زبان مردم» باشد؟!

این سؤال همان سؤال دیرباز و دیرسال تعهد در ادبیات است که همیشه روزگار پیش پای شاعران پهن بوده و تا کنون هم جمع نشده است و از قضا امروز یا این روزها بیش از هر زمان دیگری دغدغه شاعران است به خصوص در منطقه و در کشور ما که مردم در همه زمینه ها در حاشیه هستند نه در متن و دستشان از همه چیز کوتاه است و به چیزی و به جایی نمی رسد

بنابر این شعر بیش از هر عامل مادی و غیر مادی دیگر می‌تواند مردم را به متن اتفاقات اجتماعی که از آن دور گذاشته شده اند-با این که بازیگر اصلیش هستند- بازگرداند. نمونه‌ی تاریخی این ادعا و این گزاره دوران مشروطه است که شعر هم بلندگو بود؛ هم رسانه؛ هم حزب بود؛ هم تشکیلات. هم شعر بود؛ هم بیانیه سیاسی؛ هم خواست اجتماعی، هم خواسته تاریخی و هم رأی بود و هم نظر؛ خلاصه همه چیز بود. چون هیچ چیز نبود! یعنی در غیاب همه‌ی چیزهای دیگر، میدان‌داری می‌کرد و موی دماغ حکومت بود. به همین خاطر میرزاده را کشتند و لب‌های فرخی را دوختند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *