صدای آزادی: در کتاب «همه چیز از هم فرومیپاشد» اثر فاخر «چینوآ آچه به» به گروه مردانی اشاره میشود که شمشیرهایشان را فروختهاند و با غلافشان به جنگ میروند. مردم قبیله، این افراد را «ئفولفو» می گویند. طبیعتاً نتیجهی جنگیدنشان با هر مشکلی از پیش معلوم است. چقدر این نام برای مردم ما […]
کرمانشاه به هندوستان ایران مشهور شده، برای اینکه نوعی دمکراسی در آن نهادینه شده و شکل گرفته است، به این معنی که در شهر کرمانشاه بیشتر مذاهب و آئین ها از گذشته تاریخی حضور داشته اند: یهودی ها، زرتشتی ها، شیعه و سنی، آئین کهن یارستان که در بین مردم به […]
آنچه تعجب برانگیز است، این است که عدهای بدون مطالعهی میدانی راجع به مسائل فرهنگی اظهارنظر میکنند. آنها بر این باورند که میتوانند هر گونه تغییر و تصرفی در فرهنگ داشته باشند. میخواهند فرمان ماشین فرهنگ را بگیرند و در جادهی دلخواه خویش برآن سوارشوند و به جولانش در بیاورند. یا فرهنگ، تابلو نوشتهی […]
آشتی رسانه و قدرت، مساوی با حذف مردم است. در چنین اتفاق نامیمونی است که حق مردم به زیر قالیچه کشانده می شود و صورت مسئلهی «مطالبات مردمی» در زمان بقای چنین «آشتی نابخردانهای» پاک میگردد. اگر رسانه به معنای واقعی، رسانه باشد، خدمت به «آمریت» وظیفهی او نیست. کرماشان، استان حادثه هاست. حادثههای […]
«به بهانه برپایی نمایشگاه قلمزنی احیاء در نگارخانه بلوط کرماشان» هنر قلمزنی (toreutics)، در اصل آفرینش نقش و تصویر با نقر و برجسته سازی بر روی انواع اشیاء فلزی از مس، طلا و نقره گرفته تا مفرغ و برنج است که با آهنگ ضربات چکش و قلم های مخصوص و به دست توانای هنرمندانی […]
له وهراوهرم له سهر پهنجه وساسه پاوه دهسهێ کیهردهگه له ناو دهسێ جمجۊل کهێ، دهسهیلێ وڵان و ههر ئان تواێ بپهرێدهو بانم وکیهردهگه تا دهسه له ناو زگم نغما بکهێ. ههر دوو چهوێ، دوو گوڵهمن له خۊن و خۊنه لێیان تکێد. دهسهێ کوڵتهگه له ناو گیرفان کاپشنهگهم له ناو دهسم جهریاس و […]
کمتر کسی در تاریخ معاصر کرماشان به اندازه دکتر محمدعلی سلطانی اشرافیت تاریخی و فرهنگی بر این شهر و دیار دارد. او براستی تلاشگری خستگی ناپذیر برای کرماشان است. آثار متنوع و فراوانش در بیشتر زمینه های فرهنگی و اجتماعی، گواه روشنی بر بزرگی اوست. او به بهانه کوچ آخرینِ پرتو شاعر نامی […]
▫️جلیل آهنگرنژاد: کرماشان امروز، بیآنکه یک تار مویش بیرون باشد، مدیران بیعُرضه روزگارش را تار کردهاند. همان مدیرانی که یا امروزه به جای وظایف ذاتی خود، مواظب موی سر مردماند و یا اینکه سایهی شومشان سالهاست بر سر این استان افتاده است. چرا به چنین روزگار تیرهای عادت کردهایم؟ چرا صدای اعتراضمان از […]