قلمزنی هنری به قدمت تاریخ / محمدرضا محمدی پور

 

«به بهانه برپایی نمایشگاه قلمزنی احیاء در نگارخانه بلوط کرماشان»

هنر قلمزنی (toreutics)، در اصل آفرینش نقش و تصویر با نقر و برجسته سازی بر روی انواع اشیاء فلزی از مس، طلا و نقره گرفته تا مفرغ و برنج است که با آهنگ ضربات چکش و قلم های مخصوص و به دست توانای هنرمندانی خوش ذوق و ماهر شکل می گیرد.
این هنر-صنعت دیرپا و ریشه دار از جمله کهن ترین و پر فراز و فرود ترین گونه های صنایع دستی و هنری پر کاربرد و تنیده در فرهنگ و آیین های باستانی این دیار رمز آلود است که نه تنها هزاران سال، اسرار و ناگفته های پیشینیان را در قالب طرح و نقش در خود نگه داشته است، بلکه همراه با کاروان تمدن و تحول تاریخ با زبان هنرمندان و صنعتکاران، راوی گفته ها و ناگفته های فرهنگی، هنری و تاریخی این سرزمین دیرین شده است.
در کرمانشاه نیز همچون دیگر مناطق فرهنگ پرور کشور عزیز ایران، در روزگارانی نه چندان دور، صنعت و هنر قلمزنی جلوه و جایگاه ویژه ای در میان جامعه داشته است. در این خطه هنر پرور، بزرگانی دست اندر کار خلق آثار قلمزنی بوده اند که در لا به لای صفحات پر فراز و فرود تاریخ این سرزمین مظلوم، برای ما گمنام و ناشناس و برای نسل های امروز الهام بخش فرهنگ و هنری پویا بوده اند. از جمله هنرمندان پر تلاش و با همتی که در سال های اخیر با آموزش این هنر دیرین به جوانان، نقشی بسزا در احیاء هنر قلمزنی کرماشان داشته است، استاد فقید «علی اکبر عین القضایی» (متولد ۱۲۹۸) است. مرحوم عین القضایی، از کودکی و نوجوانی در محضر بزرگانی همچون «استاد حبیب اله خان سیم نگار» و «میرزا ابوالقاسم معتمدی»، شاگردی و هنر آموزی نموده و سال ها در گمنامی و خلوت در شهر کرماشان به خلق آثار و تربیت شاگرد مشغول بوده است. از جمله آثار این هنرمند فقید، می توان به شمایل حضرت امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل العباس (ع) اشاره نمود که به زیارتگاه های این بزرگان اهداء شده است. از دیگر آثار استاد،قلمزنی های: کتیبه بیستون و حجاری های طاق بستان است که از وی به یادگار مانده است.
حال، پرسش مهم این است که اساساً هنر فلز کاری چه خاستگاه و پیشینه ای دارد و چرا در طول تاریخ هنرمندان و صنعتکاران به این هنر پرداخته و از خود آثاری ماندگار و پر رمز و راز برجا گذاشته اند؟
بی تردید کشف فلزات و بهره گیری از آنها، از جنبه های مختلف، تحول و انقلابی در زندگی انسان ها را به ارمغان آورد. اما آنچه امروز از نگاه تیزبین و تحلیل گرایانه باستان شناسان و انسان شناسان مستور نمانده است، این حقیقت است که از همان ابتدا اشیاء فلزی، نه تنها قابلیت کاربردی در زندگی روزمره داشته اند، بلکه بستری مناسب برای بیان تصویری از آرزو ها، خواسته ها و تمایلات درونی و اجتماعی بوده و زمینه ای برای روایت و حکایت از اسطوره ها و آیین های باستانی و فرهنگ عامیانه و فولکلور را مهیا می ساخته است.
علاوه بر این، هنرمندان و صنعتگران حرفه و هنر فلزکاری، از زیور آلات و اشیاء تزیینی گرفته تا ظروف و دیگر اشیاء فلزی، با ادراکی عینی (objective) و یا ذهنی (subjective) از جهان پیرامون و واقعیات دنیای ملموس گرفته تا تخیلات و تصورات فرا واقعی و نیز تصاویر ابداعی،اقدام به تصویرسازی و آفرینش نقوش مختلف می نمودند. و چه بستری مناسب تر و جذاب تر از اشیاء و ظروف فلزی و یا سفالین؟
البته، نباید تأثیر اعتقادات دیرباز باستانی را در اهمیت دادن به ظروفی که در مراسم مذهبی و درباری و مهمانی های خاص، مشربه های آیینی در آنها نوشیده و یا پذیرایی می شد را نادیده گرفت (مانند ریتون های دوران هخامنشی). به یقین، باور هایی با این مبنا وجود داشته است که قدرت و جادوی منابع قدرت فرا زمینی را در قالب تأثیر جادویی نقوش جانورانی که با ظروف فلزی ترکیب می شدند، توجیه می کرد. این نیاز، همواره در نزد پادشاهان و امیران حاکم، فضایی را مهیا می ساخت که صنعتگران و هنرمندان را وادار می کرد تا اندیشه ها و تصورات آیینی را به نقش و تصویر بکشند و جاودان سازند.
با یک نگاه تحلیلی، به روند استفاده از نقوش حک شده در هنر فلزکاری، می توان دریافت که هنرمند طراح و صنعتگر متأثر از اعتقادات فکری و اجتماعی زمان خود، نقوش و کاربرد آنها را انتخاب و اجرا می کرده است. و اگر در برهه هایی از تاریخ این سرزمین، استفاده از نقوش و تصاویر جایز شمرده نمی شد، این هنرمند باهوش و خلاق بود که با چکیده نگاری از جهان پیرامون، به آفرینش نقوشی انتزاعی و در عین حال فارغ از محدودیت های اجتماعی دوران خود روی می آورد. نقوش اسلیمی و ختایی که در سده های پس از ورود اسلام به ایران و حاکمیت اعتقادات دینی و مذهبی ابداع شدند، دلیلی محکم بر این مدعا است.به هر حال، روند رو به تحول و تکاملی که در مسیر کلی هنر و صنایع هنری این سرزمین شکل گرفته است، نه تنها داشته های فرهنگی و هنری را خاموش نساخته است، بلکه زمینه های ظهور و بروز خلاقیت های هنری را بیش از پیش فراهم ساخته است.
وقتی در افق تاریخی و باستانی این سرزمین بنگریم و آثار به دست آمده را بررسی نماییم، در می یابیم که پیشینه استفاده از هنر فلزکاری به ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد و تمدن های منطقه ای مانند زیویه در کردستان امروزی ( نزدیک شهر سقز) و دیگر جاهای ایران بر می گردد. اما می توان گفت؛ که در زمان مادها و از حدود ۸۰۰ سال پیش از میلاد بود که سرآغاز فلزکاری به شکلی گسترده تر و فراگیر تر کاربرد روزافزون یافت. در این دوران گردنبندها، زره ها، سنجاق ها، غلاف های شمشیر از جنس طلا و گلدان های زرین و سیمین ساخته می شوند که اغلب نقوش شاخص به کار رفته در آنها، نقوش جانوری مانند سر شیر، بز های کوهی با شاخ های بلند مارپیچ، اسب و گاو نر هستند. از معروف ترین این آثار به دست آمده: گنجینه جیحون (کلار دشت) و جام طلایی تزیین شده با نقوش برجسته از چند شیر را می توان ذکر کرد.
در عصر امپراطوری هخامنشیان هنر فلز کاری، با جام های شاخی (تکوک) از جنس طلا و ترکیب نقوش جانوری، شاخص ترین آثار یافت شده هستند. این روند، در دوره اشکانی نیز در قالب جام ها و ساغر ها، به صورت تقلید شده از تکوک های هخامنشی اما با تزیینات یونانی و البته عناصر اشکانی ادامه یافته است. با این حال ساسانیان بودند که با ساخت ظروف زرین و سیمین و با تکنیک چکش کاری، ریخته گری، طلا کوب و آستر دادن ظروف نقره با ورق طلایی، تحولی در هنر فلزکاری به وجود آوردند. به قول «آرتور ابهام پوپ» باستان شناس بزرگ معاصر در کتاب «شاهکار های هنر ایران» : «قدرت عظیم هنر فلزکاری ساسانی در دوره اسلامی نیز باقی ماند.»
پس از ورود اسلام به ایران، در سده های چهارم تا ششم هجری، ظروف فلزی با نقوش جانوری و پرندگان و یا موجودات تلفیقی ایجاد شدند. این روند، که با حرمت سازی برای به کار بردن نقوش و تصاویر، همچنین استفاده از ظروف طلایی و نقره ای همراه بود، سبب شد که تا اواخر قرن هشتم و نهم هجری، فلزکاری همراه با فن طلا کوبی و نقره کوبی بر روی مفرغ به کمال خود برسد و طرح های بسیار ظریف و زیبایی خلق شوند. در سده های دهم و یازدهم هجری، هنر فلزکاری مجدداً احیاء و تزیینات اسلیمی و ختایی در این هنر بیش از پیش نمایان می شوند.
در دوران معاصر، هنر فلزکاری با نام قلمزنی و دواتگری (نقش و نقر تصاویر روی مس، برنج یا نقره با روش سرد) و به شیوه ها و سبک های متفاوتی توسط هنرمندان و صنعتکاران دنبال می شود. عمده ترین روش های اصلی قلمزنی در دوران معاصر، شیوه هایی پنج گانه هستند :
۱.برجسته کاری (که قسمت های برجسته از پشت ظرف با ضربه نمایان می شوند) ۲.نیمه برجسته کاری (به جای پشت از طرف مقابل زمینه را پایین می برند) ۳.ریزه قلمزنی (که دارای برجستگی نیست و بیشتر طرح های گل و مرغ و اسلیمی در آنها استفاده می شود) ۴.حکاکی (که بیشتر از یک قلم استفاده می شود) ۵.مشبک کاری (که هنرمند زمینه را از سطح فلز جدا می کند) .
در عصر حاضر، شهر های شیراز، تبریز و اصفهان در شیوه های متنوع قلمزنی و مخصوصاً ساخت ضریح امامان شیعه (ع) که دارای برجستگی ها و حالت سه بعدی هستند، خودنمایی و شهرت فراوانی دارند. کرمانشاه نیز همانطور که در ابتدای این گفتار مطرح شد، از جمله شهر هایی است که هنر قلمزنی در آن زنده و پویا بوده و سینه به سینه از استادان و پیشکسوتان به جوانان مستعد امروز منتقل شده است.
توجه به این هنر اصیل و آثار فاخری که در این صنعت-هنر خلق می شود، از جنبه های گوناگون دارای اهمیت فراوانی است. بی تردید، علاوه بر جنبه زیبایی شناختی که در آثار قلمزنی نمایان است، انتقال حس نوستالوژیک که در مخاطب ایجاد می کند، بیان فرهنگی و تاریخی که در مضمون آثار وجود دارد و شاید از همه مهمتر جنبه درآمد زایی و اشتغال آفرینی و ایجاد بستر مناسب برای اقتصاد هنر مبتنی بر بهره گیری از صنایع دستی اصیل و ریشه دار، همگی از ویژگی های بارز این هنر-صنعت مهجور اما با ارزش است.
شایسته است که مدیران فرهنگی استان،در همراهی با دلسوزان فرهنگی شهر کرماشان ، از جمله مدیران پر تلاش و پیگیر «گالری بلوط» که صادقانه و خستگی ناپذیر در تلاش هستند که هنر و فرهنگ کرماشان در جایگاه مناسب خود معرفی گردد، از هنرمندان جوان و خلاق هنر قلمزنی و دیگر صنایع هنری و فرهنگی استان، حمایت نموده و زمینه ساز ارتقاء و تثبیت جایگاه واقعی هنر این سرزمین مظلوم و کهن گردند.

انتشار در هفته نامه صدای آزادی 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *