فراموشی ما کرماشانیها / جلیل آهنگرنژاد
آشتی رسانه و قدرت، مساوی با حذف مردم است. در چنین اتفاق نامیمونی است که حق مردم به زیر قالیچه کشانده می شود و صورت مسئلهی «مطالبات مردمی» در زمان بقای چنین «آشتی نابخردانهای» پاک میگردد. اگر رسانه به معنای واقعی، رسانه باشد، خدمت به «آمریت» وظیفهی او نیست.
کرماشان، استان حادثه هاست. حادثههای تلخی که مثل زلزله ویران میکنند اما آنهایان! با حادثه ای دیگر همه چیز را مثل باد از یادمان میبرند!. کم نیستند حوادثی که هر کدامشان را می شد ماهها مورد ارزیابی، کندوکاو و پیگیری قرار داد اما به دلیل عدم مطالبهگری، در کمترین زمان ممکن از درجهی اولویت مردم رانده شدند.
یکی از مهمترین عوامل چنین اتفاقات فراموشیآوری، وجود بی وجود برخی رسانه های مکتوب و مجازیِ «ماستمال» است. جدا از معدودی رسانه و روزنامه نگارانی شرافتمند و قابل اعتماد، این گونه رسانهها چون به سیستم نامحسوس و البته ناچیز مالی دولتی وصل هستند، در حد توانشان بسیاری از مسائل را دیگرگون جلوه می دهند. به گونه ای که حتی وقتی مردم در بدترین شرایط زندگی باشند که هستند، با آمارهایی اینچنین، سعی در فراموشیهای ممتد دارند. این خبر خندهدار را بخوانید:
«مرکز آمار ایران در جدیدترین گزارش خود از وضعیت بیکاری کشور، نرخ بیکاری استان کرمانشاه در بهار ۱۴۰۲ را ۱۰.۲ درصد اعلام کرد که نسبت به بهار سال ۱۴۰۱(۱۵.۴ درصد)، کاهش چشمگیری داشته و در رویدادی بی سابقه ۵.۲ درصد بهبود یافته است.»!؟
چنین سیستمی جز انتظار بازنشر اخبار غیر واقعی، هیچ گونه نگاه منتقدانهای را بر نمیتابد و به انحای مختلف تمام مساعیاش را به کار می گیرد تا صدای منتقد را ناشنیدهتر نمایند.
تازهترین حادثه که می توانست بسیاری را در طرفه العینی به پای میز محاکمه بکشاند، سرقت شگفتیآوری در بیمارستان امام رضا بود. حادثهای که ظاهراً مثل حوادث دیگر فراموش شد تا بر بدبختیهای جامعهی هدف، برگ دیگری افزوده شود.
اینجا، جای خالی مطالبهگری مردمی به شدت احساس می شود. چرا کسی، گروهی، ان جی اویی، انجمنی و… از میان مردم برنخاست و رسماً نسبت به چنین اتفاق ناگواری معترض نشد؟ چرا فعالان فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، تنها در جو احساساتی آن چند روز، واکنش هایی غالباً سطحی نشان دادند؟ و در کمترین زمان ممکن فراموش شد؟
ما ملزم به زندگی سرفرازانه و جسورانه ای هستیم. بویژه در زمانی که می بینیم حوزه های اداری کرماشانمان سطل زبالهی مدیران نالایق دست سوم و چهارم شده است!. در زمانی که هر ناشسته رویی پشت میزی قرار گرفته و به جای تدبیر و تدقیق در امور و حل مسائل و مشکلات، درگیر آراستگی جناحی است تا از سفرهی جناح ناچیزش، چیزها دست و پا کند و چهار دیواری کپک زدهی ذهنش را از لذت هایی اینچنین حقیر انباشته نماید؟!
اگر چه سرقتهای بیمارستانی و موارد بسیار دیگر به ظاهر فراموش میشوند، اما شک نباید داشت که مسببان و متولیان چنین ناکارآمدی های ویرانگری در اذهان آگاهان این دیار فراموش نمی شوند و در پیشگاه مردم روزی حساب پس خواهند داد و چنین مردمان رنج کشیده ای، حقشان را از زیر قالیچهی عاریتی دولت بیرون می کشند.
سرمقاله صدای آزادی