سیدقلی کشاورز: روزی که مهمان نداشته باشم حالم خوب نیست!
رضا موزونی : نامش با نام “هوره” پیوند یافته است. نوایش معیار این آواز دیرین شیرین است. از هر که سراغش را میگیری لبخندی ملیح بر لبانش میدود و نشان خانهاش را و حتی رنگ درب خانهاش را دقیق میگوید. سیدقلی کشاورز، نگینی گرانبهاست که نسل امروز شایستهی درک حضورش شده است. پیرمردی خوشرو با سربندی زیبا که ترا به خاطرههای دور ایل میرساند.
چونان همیشه بر ایوان خانه به انتظار ایستاده و ما پلههای سکوی ایوان خانهاش را طی میکنیم و به گرمی آغوش پدرانه پیرمرد میرسیم.
اهل خانه، مهربان به استقبال ایستادهاند. فضای صمیمی خانهاش، حسی خاص را در جان تو میدواند. پشت به ستون خانه میزند و میگوید : “دوست دارم مهمانانم را رودررو ببینم.” چشمش دنبال مهمانان بیشتری است…
هیچ یک از ااهالی روستای” لالهون “ما را با تعجب نگاه نمیکند که اگر روزی کسی سراغ خانه او را نگیرد.باعث شگفتی همسایههای اوست. از او میپرسم آیا حضور این همه مهمان او را اذیت نمیکند؟! با تمام دلش میگوید: “روزی که مهمان نداشته باشم حالم خوب نیست” و این از خصلتهای نیکوی نسل روزگاران پیش است که هنوز در او جاریست.
▫️باورم این است که تاریخ میراثهای تلخ و شیرینی را برای بشر جا میگذارد که بیشترشان جنگ ، سوگ، دلتنگی و مرگ است. اما در میان زمستانهای این چنین، بهارهای را هم هدیه کرده است و بیگمان هوره بهار تاربخ است که حال مردم را در جغرافیای کورد خوب میکند.
سید قلی اهل گفتگوی زیاد و یا تفسیر حالات هوره نیست. او دوست دارد گفتگوها را با هورهاش پیوند دهد.در این سن وسال بازهم حنجرهاش بیقرار خواندن است. گاه خندهای از عمق جان سر میدهد و گاه رندانه از پیری مینالد. به مناسبت آغاز هشتاد و هفتمین سال تولدش با دوست خوبم آقای آهنگرنژاد به دیدارش رفتهایم .
سید قلی از روزگار نوجوانی، سربازی، کار و کشاورزی میگوید و خود اقرار میکند که آوازش همیشه باعث قدرشناسی مردم شده است. گوهر خانم همسر مهربانش هم لحظاتی با ما هم کلام میشود و گلونی عالیخانیاش را زیبا بسته است و میگوید : ” مهمانان سیدقلی را گرامی میدارد ” و شیرین شیرین نقل میکند که چه شبها تا صبح پای سماور نشسته است و برای جمع مشتاق شنیدن صدای همسرش چای ریخته است.
استاد اما دست را بر گوش میگذارد و هنوز آن صدای گیرا را در ۸۷ سالگی دارد. خودش میخندد و از پیریاش میگوید که صدای جاران را ندارد. دوربین را میشناسد، واژهها را نیز هم. “جوور وەڵنگەڕیزان نواێ سەیل وە خوەم” بیتها را به درستی انتخاب میکند و با سبک متناسبِ محتوای بیت میخواند.
ساعت از پنج عصر میگذرد ، مهیای رفتن میشویم و استاد ما را بدرقه میکند. به راستی در فقدان حضور هنرمندان پیشین استاد علی نظر، استادعبدالعزیز حیدری ، استاد حسینی ، غنیمتی است که استاد سید قلی را داریم که کنارش بنشینیم، نوایش را بشنویم روی در رو او را ببینیم.
حیف است شیرینی این یادداشت را با گلایه از مسوولین بیذوق هنرناشناس تلخ کنم که در ساختن تندیسی یا تقدیری شایسته از این هنرمند درماندهاند. بی سبب نیست که با دوستان همراهمان این اندیشه از ذهنمان میگذرد که میشود روز ” دهم آذر” را به پاس بیش از نیم قرن هورهخوانی مستمر، به نام سید قلی نامیده شود.
🔸پاییز ۱۴۰۲ خورشیدی، کرماشان
انتشار در هفته نامه صدای آزادی