نهنگ در حوض / نقد قاسم امیری بر کتاب آب، گندم و خون

 

 

مشخصات کتاب: آب، گندم و خون
چاپ اول نشربایندور تبریز، ۱۳۵۸
چاپ دوم: همان…… ۱۳۵۹
چاپ سوم(اول) دیباچه، ۱۴٠٠
تعداد صفحات: ۶۲ص
قیمت: ۲۵٠٠٠٠ریال

دراین جغرافیای دردناک و کشتارگاه ذوق و سلیقه و استعداد، گاه تکه یا پرتویی از استعداد به چشم جان می‌نشیند که اگر آن تکه راره بجویی، به نهنگی می‌رسی یا برمی‌خوری که نه در دریا و یا اقیانوس، بلکه در تنگنای حوض یا برکه ای ناچار با نهنگ بودن بالقوه و با نقشی کوچک شده ی خویش روزگار می‌گذراند. حتی اگر نهنگ مرده، یا که نهنگ بالقوه باشد که مترصد آشکار و عیان گشتی… که تاریخ و زمان و مکان خویش را با همه ی چون و چرایش شهادت دهد، نمایی پنهان و آشکار از اینگونه وضعیت می‌باشد؛ نویسنده ای برخاسته ازرئالیسمی زنده ازجهان پیرامونی و فضای فئودالیسم، رئالیسم وی، از هر واقعیتی واقعی تر و از هر خیالی خیال انگیزتر؛ چه کار نه ضبط محض واقعیتها، که بازآفرینی آنهاست و از جانبی از نظرگاه دیگر، چشم خیس این نویسنده، آنجاکه زن زارع خوش نشینی در صحرای بی در و پیکر مورد تجاوز سرباز الدنگ قرار می‌گیرد؛ هیچ داستان و فورمول کج و کول و دور از حقیقتی اجازه ی ورود ندارد… مگر تعهد به انسان و تعهد به کلام.

ادبیات داستانی {معڵومعلی} صیدی تاریخ دارد. زمان و مکان دارد. انسان بیکار یا کشته کار و بیشتر خوش‌نشینی دارد با زمین باد برده یابه یغمارفته، بازوی خسته و چششم خشکیده بر درگاه و دشت و فلق، زبان ادبی وی نه از گوشه و کنار کنج روزمره‌گی که از عرق تلخ آدمی از شوره زار خاک پر حسرت کسب نموده. از قمار آدمی با سرنوشت و از ادبیاتی که جز آنچه را که با بازوی احساس تجربت نموده و چیزی و ایده ای و خیالی را به رسمیت نشناخته.

آری، انسان معصومعلی صیدی درون تاریخ و وابسته ی آن و زبانش می‌باشد.؛ و بیرون از آن چندان نظرخوش به درونگرایی پیچیده و مدرنیستی از این دست ندارد، تک تک واژه هاانگار از قعر انسان و شوره زار زمین و زندگی برآمده. عمارت دردمند داستان آب و گندم «و سرباز»را بنانهاده هر چند و افسوس که معصومعلی صیدی که، خلاقیت خود را هر چند اندک به کارهای پراکنده ی مطبوعات نامهربان و حق نشناس به هدرداده و حاصل کارش اگر از جهات مثبت آن صرفنظر کنیم برای خودش دست و دلتنگی به جای نهاده و تنگی معاش و اقتصاد بیمار وی را چون بسیاری زمینگیر نموده و اگر جز این می‌بود یا می‌باید، شاهد چند کتاب و مجموعه داستان از این نویسنده ی بومی، چون احمد محمود، ابوالقاسم و امین فقیری، دولت آبادی، درویشیان و منصوریاقوتی و کسان دیگری بودیم. م

عصومعلی صیدی بیش ازهمه دچار رکود بوده از جهت چاپ کتاب و این در حالی است که او سالهای ۵۳و۵۶ داستان می نوشته؛ چنین است جهان غمناک او در بزم و رزم سرزمین خودش دردمند و شوریده وار خواننده را برمسند خوانش می نشاند، بر داستانی که داغ و درفش و درد دارد.
آب و زن و سرباز، گندم و خون دارد و دل ریش ریش دولت مستعجل و مرد بیکار و هجرت دارد و بیابان خس و خاشاک و سگ نانجیب و زن نجیب دارد و فقر که دست و رویی چغر و نجابتی که بی آب و بی زمین از نیاکان به ارث برده و ناله ی کمانچه ای که گویا بر رگهای جهان می کشند؛ که اینجایش نه سرزمین اتللو آن سرباز مغربی که سرزمین خار و خارستان و غیاب «خانجان» خوش نشین است که خود برای پاره ای نان هجرت می کند و جای خالی را به کودک و صحرا و زن می سپارد، غافل از خوی نانجیبی که لباس سربازی برتن دارد، با اینهمه زن را، یک جهان پستی و پلشتی بر او سایه انداخت با خفت و مورد تجاوز قرار داد. با اینهمه، زن، تمام مصیبت رابه دوش کشیده و زندگی و بار نکبت زیستن را به دوش می کشد، نفس نفس میزد و با عجله گام بر می داشت اما زود زود می خواست کله معلق شود. «ریحان مثل سیاه چادری که بندها و ستونهایش را بریده باشی، سست و فرو ریخته شده بود…»
«توان ایستادن و رفتن را نداشت که به خانه رسید. خودش را زمین زد و سیر گریست. احساس رخوت سستی، بریدگی بندبند وجودش را پر می کرد. پلکهایش بهم رفت بی آنکه خودش بخواهد» ص۱۴_۱۵،زن، آب و سرباز
آدمیان داستانهای او، آنانکه رنج زیستنشان در قلم اوست، همواره میخواهند در هر شرایطی، نجیب و با شرافت زندگی کنند و در عین حال حاضر به پذیرش ظلم و ستمی که بر آنان تحمیل شده، نیستند: «چقدرتحمل بکنم که با قنداق تفنگ بر سر و سینه ام بزنن؟ چقدر با این امنیه ها کلنجار برم و فحش بشنوم؟» آخرین روز، این داستان رنج کولبران را تداعی میکند که برای کفپاره اب نان، جان خویش را در لابلای کوله هایشان با خویش حمایل میکنند.
داستانهای صیدی، درد مردمانی ست که فریادهای خشمشان چون بغضی در پنجه های پینه بسته شان نشسته، با اینهمه در تظلمی که بر آن رواست و ناکامی خود در آتشی پر شعله… و «کینه های عمیق ریشه» در اعماق وجودشان دارد. شاید برای روزگاران انتقام. که از دغدغه های او به کارگیری ادبیاتی است که جان دار، ریشه دار و دارای اسکلت و استخوان بندی، به دور از واژه های روزمره…. او کماکان به دنبال زبان و نثری مستقل و بی تاثیر از دیگران است. تصاویر و تشبیهات بکر و تازه‌ی وی دلیل این مدعاست.
اردیبهشت۱۴٠۱_قاسم امیری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *