احسان نجفی و کتابهای شعر کوردی‌اش

 

یک روزنگار: اول هفته، حوالی ساعت 11 صبح، دفتر صدای آزادی و یک مهمان خوب.

تنها در دفتر صدای آزادی به کار مشغولم. همکارانم هر کدام به دنبال کاری رفته‌اند. کسی در می‌زند. با کمی تأخیر، در را باز می‌کنم. جوان سرمه‌ای‌پوش دارد از پله‌ها پایین می‌رود. مرا که می‌بیند، باز می‌گردد. او را که می‌بینم، خوشحال می‌شوم و البته انتظار دیدنش را در این ساعت و در اینجا ندارم. « ئحسان! فره خوه‌ش هاتیده!». احسان نجفی شاعر خوب کوردی‌گوی کرماشان که سال‌هاست مقیم تهران است، مهمانِ امروز ماست.

سلامی و احواپرسی ساده‌ای و بی هیچ مقدمه‌ای می‌رویم سر اصل قضیه!. ادبیات کوردی، شعرهایش، کتاب‌هایش و برخی حواشی دیگر. این جمله اش برای شما هم شنیدنی است. می‌گوید: «بوقچیان، حتی ذائقه‌ی مردم را برای شنیدن شعر خوب، عوض کرده‌اند…»  کتاب‌هایش را تک تک از کیف کوچکش در می‌آورد و معرفی می‌کند: «لێ» کتابی در حوالی دویست صفحه. انتشارات «پرتوک» با کیفیتی مناسب روانه‌ی بازار نشرش کرده و دربرگیرنده‌ی شعرهای کوتاه کوردی‌ اوست. یکی دو شعر کوتاه از کتاب را برمی‌گزیند و می‌خواند…

ما از هم بی‌خبریم. این را زندگی جزیره‌ای هنری شاعران کورد دیار کرماشان بارها با خاموشی محض، فریاد زده‌است. تنها نامی از هم در بقچه‌ی ذهن داریم و بی‌خبر از دنیای هنری همدیگر، ندای «اناالحق»مان بلند است. تازه اگر نایی برای ندایی داشته باشیم.

احسان سالهاست مقیم دنیای شعر کوردی است. بی ادعا و آرام و پیوسته به کارش ادامه می‌دهد. دوازده سال پیش (1390) اولین مجموعه شعر کوردی‌اش با نام «سه‌ێرانا و په‌ریی په‌ریانی» به‌ بازار نشر آمد و با این اثر، بلندِ بلند اعلام کرد که‌ حرفهایی برای گفتن دارد. از آن زمان به‌ بعد، او را به‌ عنوان یکی از جدی ترین شاعران این حوزه‌ی ادبی می‌شناسم؛ با طعم ویژه‌ی لهجه‌ی «جیاواز»ش.

امروز یکشنبه است. آخرین یکشنبه‌ی شهریوری که بیش از همیشه سیاسی است. ما هم به شط شعر دلخوشیم. احسان کتاب دیگری را باز می‌کند: « پا وه گه‌زدان له دوون هه‌نار». این مجموعه شعر کوردی هم به اهتمام نشر پرتوک در سال 1401 منتشر شده است. کتابی در 52 صفحه و دربرگیرنده‌ی شعرهای کلاسیک شاعر. مجموعه‌ای که چند کار خواندنی در آن چشم نوازی می کند. بویژه یکی دو شعر پایانی‌اش. چند شعر را خودش برمی‌گزیند که بخواند. می خواند:

«چه‌رخ خوه‌ێ زاڵمه‌، چه‌رخچی زاڵم

هه‌ر له‌ چه‌رخ تاگه‌ر خود «چی» زاڵم

یا:

داناکه‌م من که‌م له‌ێ ده‌به‌

خوه‌م له‌ێ ده‌به‌ به‌م له‌ێ ده‌به‌

ته‌مام بوو؟ بیلا هه‌ بوو!

له‌ شوونێ من ده‌م له‌ێ ده‌به‌…

بخش‌هایی از یک شعر بلند را در ادامه می‌خواند. از کتابی با نام: «گه‌ل کردن ئه‌ڕا کووچ». از شنیدنش لذت می برم. اینجاست که فرازهای شاعرانه‌ی بیشتری از احسان نجفی می‌بینم و می شنوم. انگار شاعرانگی‌اش را بیشتر در اینجاها به تماشا گذاشته است. این کتاب که یک شعر بلند است، در سال 1401 باز هم با همت انتشارات پرتوک و در 42 صفحه چاپ و منتشر شده است.

احسان نجفی کتابی 90 صفحه‌‌ای را در سال 1394 با نام «ناو ئێ کتاوه‌ بگووڕنن» به‌ شیوه‌‌ی «ناشرمؤلف» انتشار داد. این کتاب مثل اکثر کتاب‌هایش در قالب آزاد سروده‌ شده‌ است.

کتاب بعدی‌اش با نام «سایه‌ڕه‌یل که‌ل» را انتشارات داستان به‌ دست علاقمندان فرهنگ و ادبیات کوردی رسانده‌ است. کتابی شصت وشش صفحه‌ای ‌که‌ دربرگیرنده‌‌ی شعرهای آزاد اوست و در سال 1396 منتشر شده‌ است.

دیدار، کوتاه‌ است. گریزی به‌ برخی مسائل از جمله‌ معدودی از نارسایی‌های «ڕێنۊس کوردی» می‌زنیم و اینکه‌ برخی از آواهای گویش‌های کلهری و… با آن سازگار نیستند.

چند عکس یادگاری را یکی از همکارانم که‌ تازه‌ به‌ جمع ما پیوسته است، از مهمان خوبمان می‌گیرد و به همین زودی غزل خداحافظی خوانده می‌شود و می‌رود. کمی تأمل کافی است تا به دنیای واقعی ادبیات کوردی بیندیشم و ببینم که برخلاف بازار خوداظهاری‌ها، هنرمندان شایسته‌ای در سایه، صبورانه و پرتلاش در پی بنیان های تازه‌ای برای ادبیات کوردی هستند.

راهشان روشن و پر رهرو باد

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *