گامهایی برای استقرار ارزشهای فرهنگی / به بهانه جایزه باشور / جلیل آهنگرنژاد
وقتی «آلفرد برنهارد نوبل» شیمیدان سوئدی، در حوالی 1900 میلادی یا کمی قبل از آن وصیّت کرد که داراییاش صرف اهدای جایزه به کسانی شود که «بیشترین تاثیر مثبت را بر زندگی بشریت» داشتهاند، جایگاه «جایزه» به مناسبتهای علمی، هنری و … به سطحی مهم و مؤثر رسید. عموماً اهدای جوایزی از این دست و به جهت پاسداشت ارزشهای فرهنگی، علمی، هنری و … به عنوان یک رسم قابل تقدیر در بستر جوامع بشری رسوب کرده و انگیزانندهای برای اهل هنر در هر جغرافیای فرهنگی است. در همین راستا ذکر چند نکته ضروری است:
1. بهانه این یادداشت مطبوعاتی هم «جایزه» است. جایزهای به نام «باشور» که به اهتمام نشر باشور و مدیر جوان و خوشفکرش«محمد مرادی نصاری» سه سال متوالی است که برگزار میشود. وی با طرح پرسشی از برخی از فعالان مؤثر در حوزه ادبیات کوردی میخواهد که افراد تلاشگر را در وادی فرهنگ و ادبیات کوردی به او معرفی کنند و به نوعی داوری بپردازند.
از ساز و کار انتخاب نشر باشور بیش از این اطلاعی ندارم. اما افرادی که آخرین نظرخواهی از آنها صورت گرفته، به این ترتیب اعلام شدهاند: «علی الفتی، مهدی احمدی خواه، سیدقاسم ارژنگ، حبیب الله بخشوده، کیومرث بلده، جلیل بهادری، کرم الله پالیزبان، آکو جلیلیان، سیدآرمان حسینی آبباریکی، بهروز چمن آرا، علی حاتمی، مرتضی حاتمی، مهناز حیدری، علیرضا خانی، میثم خورانی، جواد رحیمی، کامران رحیمی، امید ظاهری، رحمان ذبیحی، ظاهر سارایی، بختیار سجادی، یاسر سنایی، سعید سلیمانی، جبار شافعی زاده، فرهاد شاهمرادیان، اسرین شفیعی، علیرضا شوهانی، طاهره صیدمحمدی، سعید عبادتیان، محمدآشنا عباس منش، فرهاد عزتیزاده، افشین غلامی، فریبا غیاثی، سمیه فلاحی، محمدعلی قاسمی، زانا قاسمی فر، سیروس قامشلو، یونس قیطانی، عالیه قیصربیگی، نینا کریمی، محمد کریمی، کاوان محمدپور، عادل محمدی، یوخابه محمدیان، زهرا مرادپور، محمد موفقی، عطا منصوری، شعیب میرزایی، رضا موزونی، سیامک نجفی، مازیار نظربیگی، پرهام ویسی، فردوس هاشمی، هادی حشمتی، داریوش همتی و بهروز یاسمی.»
2. براستی که نهادهای اجتماعی در قرن بیستویکم از زیر یوغ دولتها رها شده اند و دولتهای توانا تنها می توانند تسهیلگران چنین نهادهای برخاستهای از میان توده های مردم باشند. در این صورت است که تعامل جدی و تعریفهای نوینِ روابط مردم و دولت در بسترهای تازه تر شکل میگیرد. بوقهای تبلیغات کاذب دولتها که تنها آمر بودند، به پایینترین سطح افتاده و لااقل در جهان امروز گوشی برای شنیدن هم دارند. اما میدانیم و میدانید که در این گوشه و گسترهی خاکی، آبی از سازوکارهای دولتی و متولیانش گرم نمیشود. بویژه زمانی که بحث از فرهنگ کوردی به میان بیاید…
3. اگر چه بار اول نیست که با چنین اتفاقی در این عرصه روبرو میشویم و صدای آزادی نیز برای معرفی استعدادهای جوان ادبیات کوردی چنین جایزهای داشته و اتفاقاً خود «مرادی نصاری» هم از برگزیدگانش بوده،اما جامعه فرهنگی ما به چنین جوایزی نیاز دارد و نفس چنین کارهایی بویژه در جغرافیای گویشهای جنوبی کوردی بسیار مهم و قابل تقدیر است.
ضمن اینکه باید یادآور شد: جای چهرههای ادبی لک در بین برگزیدگان این جایزه تاکنون خالی بوده، اما رها از نگاههای احساساتی و اینکه ممکن است هر کسی شخصاً کسی را نپسندد، اما در این مدت کوتاه چند تن برگزیدهی این جایزه شده اند که هر سه برای فرهنگ و ادبیات کوردی در شاخه جنوبی آن زحمتها کشیده اند. آکو جلیلیان، ظاهر سارایی و علی الفتی هر سه تن از تلاشگران این عرصهی مهم هستند و فراتر از آن، آنچه مهم تر است، فرهنگسازی برای اموری است که جامعه فرهنگی کوردی جنوبی به آن نیاز دارد. پس باید قدردان چنین مجموعه هایی بود و اینکه همچنان می توان چشم به راه اعلام جایزه های دیگر بود. مثلاً گروهی، انجمنی و… بتوانند جایزه داستان کوردی در این جغرافیای زبانی را راه بیندازند. در عرصه هنرهای تجسمی و … نیز چنین اتفاقات خوبی بیفتد.
4. حرف آخر اینکه: به درستی ما نیز به استقرار ارزشهای تجربه شده در ساحتهای فرهنگی دیگر جوامع نیاز داریم. امری که الزاماً سیستمهای دولتی، به دلایلی که از آن بی اطلاع یا کم اطلاعیم، نیازی به ایجاد آن نمی بینند. همچنان که در اکثر عرصه های دیگر فرهنگی، حرکت های خودجوش و آگاهانهی غیر دولتی، توانسته است راه را بر روی رهپویان این راه بی پایان باز نماید و داشته های فرهنگی کوردی از زیر غبار نسیان و غفلت بیرون کشیده شود. ما امروز چنین می اندیشیم. اما اگر فردا خورشید از سمت دیگری طلوع کند، هرگز بعید نیست.