دکتر نسیم خلیلی: کرمانشاه سرزمین آدم های محبوب من است
اشکان میری: اغراق نیست اگر بگوییم که به هیچ وجه نمیتوان نام دو بزرگ کرمانشاهی: منصور یاقوتی و علی اشرف درویشیان را از دفتر نامهای بزرگ ادبیات داستانی ایران پاک کرد. بویژه در دههی پنجاه خورشیدی، نام این دو را باید به زر بر چنین دفتری نوشت. بتازگی یک هموطن آگاه و اهل قلم به نام خانم دکتر «نسیم خلیلی» از شهر یزد دو اثر ارزشمند را درباره این دوشخصیت نامآشنا نوشته و روانه بازار نشر کرده است. به همین بهانه با این نویسندهی جوان و خوشقلم به گفتگو نشستهایم. آنچه در پی می آید، حاصل این گفتگوی خواندنی است:
مشتاقیم در همین ابتدا خودتان را برای مخاطبان صدای آزادی و سایت بلوط معرفی بفرمایید.
نسیم خلیلی هستم. داستاننویس، علاقهمند به ادبیات داستانی معاصر ایران و محقق در این زمینه. همچنین تاریخپژوه، دانشآموختهي دكتري تاريخ ايران كه سالها در دو ساحت ادبيات داستاني و تاريخ در روزنامهها، خبرگزاريها و جرايد قلم زدهام و صاحب بيش از بيست عنوان كتاب در اين دو عرصه هستم.
علاقه و دغدغهي اصليام تاريخ مردم، تاريخ فرودستان و ادبيات داستاني معطوف به اين هر دو است و از اين رو سالهاست كه در گسترهي ادبيات داستاني معاصر ايران در حال مطالعه و پرسه و آموختنم به این جهت كه بسياري از داستاننويسان برخاسته از دهههاي چهل و پنجاه نيز با همين دغدغه دست به قلم بردهاند كه از مردم و فرودستان بنويسند و يك تاريخ موازي تپنده در كنار تاريخ رسمي فرمايشي خلق كنند.
از جمله آثاري كه پيش از اين به قلم من و با چنين دغدغهاي منتشر شده: اثري است با محوريت زندگي كارگران نفت با اتكا به منابع ادبيات داستاني تحت عنوان «طلاي سياه در مس داستان»، اثري نيز با محتواي بررسي زندگي خدمتكاران، زندانيان، روسپيان، مجانين و لوطيان نيز در آستانه انتشار دارم.
ضمن اينكه با همين رويكرد به پزشكي عاميانه و تاثير آن بر تاريخ، زندگي و سلامت اجتماعي پرداختهام، اما آخرين كوشش در اين عرصه كه منتشر شده و در دسترس علاقهمندان است، برميگردد به نگارش و انتشار چهار شناختنامه دربارهي استادان پيشكسوت ادبيات داستاني، منصور ياقوتي، علياشرف درويشيان، امين فقيري و پرويز دوائي كه از سوي نشر آفتابكاران به بازار كتاب آمدهاند.
بسیار خوب! بخشی از آثاری که از شما منتشر شده به جغرافیای فرهنگی کرمانشاه(کرماشان) ارتباط تام دارد. چه انگیزهای شما را به این سمت و سو کشانده است؟
كرمانشاه سرزمين ارزشمند آدمهاي محبوب من در عرصهها و ساحتهاي گونهگون است. از شهرام ناظري عزيز بگيريد كه از كودكي با تصنيفها و هنر بيبديلش زيستهام تا نويسندگان عميقانديشي همچون: منصور ياقوتي، علياشرف درويشيان، كه كتابهايشان نه فقط زمينهاي و بستري براي آموختن ادبيات و نوشتن كه كلاس درس انسانيت و اخلاق و زندگي براي من بوده است.
بعدها چهرهاي مثل حامداسماعيليون كه حالا شايد بيش از قصههايش با اكتهايش، اندوه فعالانهاش فرا ياد آيد؛ بر اين باورم آدمهايي كه در اين خطه زيستهاند، آفرينندگان بسيار خوبي شدهاند و انسانهايي بسيار تاثيرگذار بودهاند. خيلي وقتها حس كردم بخشي از اين تاثيرگذاري به آن روحيهي غيورانه و در عين حال صميمي و زندهاي برميگردد كه در كُردها وجود دارد و شور ميآفريند. اميدوارم در آينده آدمهاي بيشتري را از اين خطه بشناسم و بشناسانم.
همانطوری که در اینجا هم به خوبی از آنها نام بردید، نام منصور یاقوتی و علی اشرف درویشیان بر پیشانی دو کتابتان نشسته است. مشتاقم ابتدا از منصور یاقوتی و دنیای داستانیاش بگویید. اینکه چه چیزی در آتار این چهرهی نام آشنای ادبیات داستانی ایران هست که او را از دیگران متمایز کرده است؟
منصور ياقوتي افزون بر آنكه نويسندهي خيلي بزرگيست، از شريفترين آدمهاييست كه در زندگيام ديده و شناختهام. از آن آدمهايي كه به يادت ميآورند كه انسان ميتواند دقيقا شكل نوشتههايش باشد، به يادت ميآورند كه شرافت و انسانيت درست و عميق و خدمت بيچشمداشت مال گذشتهها، مال كتابها نيست؛ همچنين بايد بگويم افزون بر آنكه خوانندهي كتابهايش، پژوهندهي نثر و معرفتشناسياش هستم، افتخار دوستي و همصحبتي با او را نيز دارم. ما مدتهاست كه به واسطهي كلمهها و كاغذ و نامه با هم حرف ميزنيم و من موهبت بيشتر آموختن از منصور ياقوتي عزيز را به دست آوردهام.
هميشه برايم چنين بودهاست كه منصور ياقوتي يك آدميست كه از قصههاي انساني و عميق و شريف ادبيات داستاني معاصرمان بيرون آمده و دارد از رنجي كه حالا من و ما نيز به عنوان نسل بعدي دردمندان كهنهكاري همچون ياقوتي در اين اجتماع بر گرده ميكشيم، حرف ميزند و چه تسلايي از اين ارزشمندتر در جهاني كه آدمها هر روز از هم دورتر ميشوند.
کمی هم از قصه هایش بگویید!
قصههاي منصورياقوتي روايتهاي انسانشناسانهي بيهمتايي هستند كه نبض دارند، جان دارند، از يك اصالت و ادراك عميقي برخاستهاند و بسيار مردمياند، لطافت دارند. پر از زمزمهي شكوه طبيعتاند. از رنج ميگويند ولي زيباييها را نيز به ياد ميآورند و شكرگذاري در برابر اين زيباييها را، در اين قصهها ياقوتي همان معلم شريف و مبارز و مغرور و درستكاريست كه واقعا بوده است، او خودش است، اين داستانها بزك نشدهاند، دروغ نميگويند. فانتزي نيستند. تاريخاند.
در اين قصهها ميشود زندگي كرد، از تنهايي درآمد، اميدوار شد و مخصوصا فراخوانهايي درست و معلموار دربارهي كتاب و خواندناند كه مگر نه اينكه محتواي بسياري از اين قصهها ميرسد به يك قهرماني كه از رنج به كتاب پناه برده است. حتي اگر كارگر چاپخانه است دريافته است كه بايد كتاب بخواند و براي ديگران كتاب ببرد تا شايد بتواند دنيا را عوض كند. در شناختنامهاي كه دربارهي اين قصهها و جهان منصورياقوتي نوشتهام مفصلاً دربارهي ويژگيهاي تاثيرگذار حرف زدهام.
«چراغی برفراز قصهها» که مخاطب را به یاد مشهورترین استاد یاقوتی میاندازد. اما وی آثار ارزشمند دیگری هم دارد. از جمله آخرین رمانش«بابک خرمدین». این اثر را چگونه می بینید؟
بابك خرمدين كتابي بود كه با عشق خريدمش، خواندمش و وقتي غرق در نگارش مقدمات اين شناختنامه بودم، دربارهي آن كتاب نيز يادداشتي منتشر كردم تا بگويم كه اثري همچون: بابك خرمدين چقدر سترگ و ارزشمند است و چقدر به خواندنش نياز داريم.
كتابي كه حجيم است و نشان ميدهد كه نويسندهاش چگونه هر روز براي نوشتن همهي سطور و صفحات ارزشمندش،عرق ريخته و تلاش كرده است تا هم تاريخ بنويسد و هم روح طغيانگر انسان رها شده در روزمرگي امروز را كه ديگر با افسانهها و قصههاي مادران زندگي نميكند، بيدار كند.
روايت بابك خرمدين به قلم منصور ياقوتي را بايد در مدرسهها در كتابهاي درسي بگنجانند تا نسلي كه دارد بزرگ ميشود با آن نثر دلكش و آن محتوايي كه به دايرهالمعارفها پهلو ميزند، تاريخ را از زبان و قلم داستاننويسي كه داستان را براي ثبت تاريخ مردم برگزيده است، بياموزند و كاش اين اتفاق ميافتاد.
مشتاقم از «پشت کوه بیستون» هم بگویید و این اثر را هم معرفی کنید. اینکه مهمترین شاخصههای ادبی علی اشرف درویشیان کدامند؟ و چه مولفههایی او را در میان داستاننویسان دهه های چهل و پنجاه خورشیدی ماندگار کرده است؟
علياشرف درويشيان منظومهي ارزشمندي در گسترهي ادبيات دارد او هم از فقر و رنج فرودستان نوشته، هم براي كودكان و دربارهي كودكان آثاري درخشان مثل «گلطلا و كلاش قرمز» خلق كرده و هم در تاريخنگاري داستانگونه، بسيار جدي و مصر بوده است و مثال اعلايش، آن رمان خودزندگينامهنگارانهي «سالهاي ابري»اش. تحليلها و قلم درويشيان خيلي آموزنده است.
ميدانم كه درويشيان شهرت زيادي دارد و خيليها با داستانهايش زيستهاند. اما هنوز هم لازم است نسل جوانتر بيشتر با روايتهاي او زندگي كند و من «پشت كوه بيستون» را براي همين منظور قلمي كردم كه يك فشردهاي از قصهها و قلم درويشيان به دست داده باشم تا آنها كه دوستش دارند تجديد خاطره كنند و آنها كه هنوز زياد با كتابهاي او نزيستهاند بدانند كه با چه گنجينهاي در اين روايتها روبرو خواهند بود.
افزون بر اين به عنوان كسي كه مدتي در دانشگاه با دانشجويان جوان دربارهي لزوم جستجوي تاريخ اجتماعي در ادبيات داستاني حرف زدهام، نگارش اين كتاب و سه كتاب ديگر اين چهارگانه را خدمتي به دانشجوياني ميدانم كه ميخواهند از اين منظر به تاريخ اجتماعي نگاه كنند و در آن دقيق بشوند و دربارهاش پژوهش كنند و بنويسند.
«یاغی» ابرشخصیتی است که عموماً در داستان های یاقوتی حضوری مؤثر دارد. فکر می کنید چرا نویسنده همواره با چنین الگووارهای در داستانهایش زندگی می کند؟
پرورش الگووارهی «یاغی» در روایتهای منصور یاقوتی کاملاً برآیند مستقیمیست از توجه او به زندگی و معرفتشناسی فرودستان؛ قهرمانان فرودست قصههای یاقوتی، اغلب آدمهایی بلندپروازند و وقتی که در گفتمان اجتماعی پس رانده میشوند، تلاش میکنند با طغیان بر ضد آنچه بر آنها و مسیر زندگی و سرنوشتشان تحمیل شده است، به پیش بروند.
این یاغیگری گاهی همان شکل و صورت رئالیستی طغیان و سرپیچی را دارد و گاهی واکنشی آگاهانهتر و سازندهتر است که با خودشناسی شروع میشود و با کمالطلبی و آموختن از قهرمانان کوچک و بیدفاع گذشته آدمهایی روشناندیش میسازد. این ابرشخصیت بازتاب آن نگرش جامعهشناسانه و انسانشناسانهایست که یاقوتی همواره در قصههایش دنبال کرده است.
آیا سبک رئالیستی داستانهای این دو نویسنده شما را به سمت خود کشانده که ردپای اتفاقات تاریخ اجتماعی را هم بکاوید؟
بدون تردید نگرش رئالیستی این هر دو نویسنده و دغدغهی اجتماعی نیرومندی که در نویسندگی و آفرینش همواره دنبال کردهاند و در زندگی شخصیشان نیز بازتابهای روشنی داشته است، یکی از دلایل اصلی توجه من از منظر یک تاریخپژوه به روايتهاي اين هر دو عزيز بوده است؛
پرسه در روايتهاي منصور ياقوتي و علياشرف درويشيان و بسياري ديگر از نويسندگان ادبيات داستاني ما، مويد آن است كه اين نويسندگان هرگز در غار تنهايي و مدار ذهني محدود خود نبودهاند و نگاهي اجتماعي به زيستهها، تجربهها و روايت و قصه داشتهاند تا بدان پايه كه گاه به روشني در كسوت يك تاريخنگار ميتوان به آنچه كه آفريدهاند نگريست.
در هر دو اين شناختنامهها فصلي مجزا با عنوان جستجوي تاريخ در قصهها وجود دارد كه نشان ميدهد چگونه نويسندگان دغدغهمند، در غياب يك تاريخنگاري منسجم و هدفمند، تلاش كردهاند آنچه بر مردم و به ويژه فرودستان ميگذشته است، در قالب قصه و با نگرش و دغدغهي تاريخي قلمي كنند.
در ژرف ساخت فکری چنین آثاری به چه نکات تازه ای رسیده اید؟ و چگونه آنها را با تاریخ زندگی آنان پیوند داده اید؟
دربارهي علياشرف درويشيان ما اساساً با رماني حجيم و مملو از دادههاي تاريخمند روبروييم كه به ضرس قاطع جزئياتي از زيست اوست در پيوند با تاريخ، «سالهاي ابري»، روايتي كه مهمترين عناصر قابل توجهش، نقش تودهي مردم در بزنگاههاي سياسي و در اوج خود حيات دولت مصدق و فرايند ملي شدن صنعت نفت و كودتاست.
ثبت زندگي فقيرانه نيز اغلب بازتابي از تجربههاي زيستهي اين نويسندگان است كه با جزئيات و بعضا تهمايههايي از روانشناسي فردي و اجتماعي و نگرش تحليلي همراه است و از اين قصهها نه فقط محملي براي توصيف واقعيتهايي از زندگي و تاريخ اجتماعي بلكه زمينهاي براي تفهم چنين بسترهايي ميسازد اوج چنين بستري را من در قصهي «ظلمآباد» درويشيان ديدم وقتي كه دارد يك تصوير كاملاً رسا از پروپاگانداي سياسي وقت به دست ميدهد از دريچهي نگاه فرودستان، چيزي كه به اين رسايي در هيچ متن تاريخنگارانهاي نميتوان يافت؛
در قصههاي ياقوتي نيز مسايل مبتلابه تاريخ اجتماعي را با تحليلهاي درخشان ميتوان خواند مهمترين اين مسايل، مسالهي تجدد آمرانه و تغيير ناگهاني و تحميلي زندگيهاي سنتيست كه در بسياري از داستانها نويسنده با نگاهي تحليلي به دنبال ثبت آنها بودهاست مثلا در گلخاص، مسالهي تجاوز و كودكآزاري موضوع ديگريست كه با قلمي جسورانه از سوي منصور ياقوتي قلمي شده و بسترهاي بيمار اجتماع را در قالب قصههاي تاثيرگذار در برابر مخاطب قرار داده است.
همهي اين دادهها به محقق تاريخ اجتماعي كمك ميكند تصويري روشن از بافت زندگي اجتماعي و تاريخ مردم در مقطعه تاريخي پهلوي دوم به دست دهد و اين آگاهي چقدر كارآمد است در دورهاي حساس كه آدمها در واكنش به بحرانهاي اجتماعي با ناآگاهي در پي بازگشت به گذشتهاند و نه تلاش براي خودشناسي و ساختن فردايي متفاوت با گذشته.
از اینکه در این گفتگو شرکت کرده اید، از شما بسیار ممنونم