بهرام ولدبیگی در گفتگو با صدای آزادی مطرح کرد: تاریخ‌نگاری کردستان در مصاف با فراموشی

 

بهرام ولدبیگی روزنامه‌نگار و مدیر انستیتو فرهنگی کردستان در تهران و سردبیری روزنامه‌ی آشتی، فصلنامه کردستان، فصلنامه کرماشان، ماهنامه گفتمان نو در تهران و هفته‌نامه‌ی آبیدر در سنندج را در خلال سال‌های 1375 تا 1386 را در کارنامه مطبوعاتی خود دارد. بنیان‌گذار پل ارتباطات فرهنگی با کردستان عراق و کردستان ترکیه است و تاکنون بیش از چهل هیأت فرهنگی و هنری را از کردستان ایران به آن دو بخش دیگر کردستان مدیریت نموده و از 12 هیأت فرهنگی از کردستان عراق در سنندج و تهران میزبانی کرده است.
از ایشان بیش از 200 مقاله در مطبوعات ایران و کردستان عراق پیرامون مساله‌ی کوردها منتشر همچنین دبیر کنگره‌ی فرزانگان کورد در سنندج و دبیر اولین کنفرانس علمی زبان کوردی در تهران بوده است.
ولدبیگی مؤلف بیش از 15 جلد کتاب در حوزه تاریخ‌نگاری معاصر و روزنامه‌نگاری در کردستان است. مؤسس انستیتو فرهنگی کردستان در تهران به سال 1379 و مدیریت تدریس زبان کوردی در دانشگاه آزاد سنندج در سالهای 1378-1377 و مؤسس بنیاد حلبچه در سال 1373 در سنندج و مشاور فرهنگی استانداری کردستان سالهای 1377-1373 نیز بوده است. ایشان همچنین عضو انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران و کردستان است و عضویت انجمن بین‌المللی روزنامه‌نگاران جهان IFJ را در کارنامه‌ی خود دارد.
در بیست و هشتم خردادماه سال جاری در کردستان عراق با حضور رهبران کردستان و هیأتی فرهنگی از کردستان ایران و اساتید دانشگاه و اهالی قلم در شهر اربیل مراسم پرده‌برداری از مجموعه‌ی شش جلدی جنبش بارزان تألیف آقای ولدبیگی برگزار شد و به عنوان بزرگترین پروژه‌ی تاریخ نگاری کردستان از آن یاد شد.
به همین مناسبت، گفتگویی اختصاصی پیرامون این مجموعه نفیس با ایشان داشته‌ ایم که از نظر خوانندگان گرانقدر می‌‌گذرد:

برخلاف سایر اقلیمهای جغرافیایی، فرهنگی و زبانی که تاریخ‌نویسی را به عنوان ارزش مستقر پذیرفته‌اند، اصولاً در حوزه‌ی زبان و جغرافیای کوردی، تاریخ‌نویسی یک پروسه‌ی بسامان نبوده است. گاه با فروغ تک ستاره‌ای روبرو بوده‌ایم و گاه حیاتی شهاب‌وار براین عرصه نوری افشانده است. علل این فقدان را چگونه واکاوی می‌کنید؟
شروع خوبی است. براستی که‌ تاریخ و زبان به عنوان هویت و شناسنامه هر ملتی محسوب می‌شود. حافظه‌ی تاریخی همواره راهگشای تحولات سیاسی و اجتماعی بوده و به گفته‌ای: «تراز فرهنگ هر ملتی را با کتابهای تاریخی آن می‌سنجند.» تاریخ‌نگاری برای مردم ما ضرورتی انکارناپذیر به‌ خاطر مبارزه با فراموشی تاریخی است. چنانکه هر ملتی تاریخ را به خوبی مطالعه نکند و ورق نزند، در روند تحولات سیاسی دچار ناکارآمدی در توسعه‌ی سیاسی و فرهنگی خواهدشد و در بن‌بست تاریخ متوقف خواهد شد.
کوردزبانان به عنوان مردمانی که در قرون گذشته در دو کشور ایران و عثمانی سکونت داشته‌اند، بعد از قرارداد سایکس پیکو به سال 1916م/1295ش این ملت، در چهار کشور ایران، ترکیه، عراق و سوریه و همچنین در کشور اتحاد جماهیر شوروی تقسیم و با مردمان ساکن در این کشورها به زندگی خود ادامه می‌دهند.
کردستان ایران و کردستان عراق به دلیل حدود 900 کیلومتر مرز مشترک و ارتباطات عمیق تاریخی در طول قرون گذشته روابطی معنادار دارند. استحضار دارید مناطق کوردنشین ایران به ویژه بخش جنوبی آن استان کرماشان فعلی تا پایان دوره قاجار با بخش عثمانی کردستان عراق به ویژه استان سلیمانیه و خانقین همان روابط سنتی گذشته را بدون توجه به مرزهای حقوقی حفظ کرده‌اند و با حاکمان عثمانی مراوداتی داشته‌ و تا جنبش مشروطیت ایران در نظام دوازده ولایتی تقسیم شده بودند.
در سال 1300 این نظام دوازده‌گانه به هشت ایالات بزرگ و کوچک تقسیم شد که مناطق کوردنشین در دو ایالت شمال غربی آذربایجان و در غرب در ایالت لرستان قرار گرفته بود. در تقسیمات 1316 مناطق کوردنشین در دو استان چهارم شامل شهرهای خوی، رضائیه، مراغه، مهاباد و بیجار و استان پنجم متشکل از: ایلام، شاه‌آباد، کرمانشاهان، سنندج، ملایر و همدان قرار گرفتند.
این مقدمه را عرض کردم تا بگویم که پیرامون کهن‌دیار مناطق کوردنشین با این پراکندگی و به قول شما در اقلیم‌های جغرافیایی و زبانی پذیرفته شده‌اند. در این راستا تاریخ‌نگاری و فعالیت‌های پژوهشی این جغرافیای تاریخی وسیع و گسترده اما همچنان در آغاز راه است و تا به امروز ما کمترین سهم را در تاریخ‌نگاری این کهن دیار داشته‌ایم.
چنانچه در جنگ‌های جهانی اول و دوم، مناطق کوردنشین با شعله‌های جنگ و مصیبت‌های تراژیکی چون قحطی و آوارگی و … روبرو بوده و در جنبش مشروطه، کرماشان بیشترین سهم را با سنندج در تاریخ ایران داشته اند.
با کمال تأسف در روایت‌های تاریخی و تاریخ‌نگاری‌های این سالها با نوعی کم‌لطفی روبرو بوده‌اند و تاریخ دیار ما این فصلهای غم انگیز تاریخ را در حافظه‌ی تاریخی خود همراه دارد. در سرزمین صاحب نام کرماشان، ایل و عشیرت و خاندان بزرگ چون: کلهر، لک، سنجابی، زنگنه، گوران، قبادی، ولدبیگی، قلخانی، ارکوازی، اردلان، اورامی، جاف، باباجانی، جلیلوند و … زیسته‌اند و در تاریخ ایران و کردستان نقش آفریده‌اند.
بهر حال به عنوان عضوی کوچک دیار کرماشان امیدوارم با همکاری‌ نسل فرهیخته و دانش‌پژوه و اساتید دانشگاه بتوانیم در آینده بر آنچه از بزرگان تاریخ‌نگار این سرزمین آموخته‌ایم به آن بیفزایم و در تاریخ‌نگاری ایران جایگاهی شایسته برای این دیار تاریخی کسب کنیم.

سپاس از این که مفصلاً به نکاتی قابل توجه پرداختید و برخی از حقایق غبارگرفته را تشریج کردید. از تازه‌ترین اثرتان به عنوان «بزرگترین پروژه‌ی تاریخ‌نگاری کردستان» یاد می‌کنند. حالا مشتاقم که بدانم چه عواملی شما را راغب کرد تا به چنین عرصه‌ای ورود کنید؟
ضمن احترام به همه پژوهشگران این دیار تاریخی، شاید لازم است بگویم: صاحب این قلم سالهاست در حوزه روزنامه‌نگاری و تاریخ معاصر در تکاپو هستم تا در تاریخ‌نگاری و روزنامه‌نگاری برای سرزمین مادری‌ام طرحی نو دراندازم و جایگاهی در ایران در این دو بخش که حوزه تخصصی‌ام است برای خود دست و پا کنم.
در این سالها در تهران که درهای مراکز اسناد به روی پژوهشگران باز شد، من و دوستان پژوهشگرم از این فرصت بهره‌مند شدیم و بعد از چند سال به قولی «گردوخاک‌خوری» در میان اسناد و روزنامه‌های قدیمی، خداوند بزرگ کمک کرد تا از این کاغذپاره‌های تاریخی ویترین تاریخ‌نگاری کردستان را نمایی تازه ببخشیم.

این اثر از چه زمانی کلید خورد؟
پروژه‌ی هفت جلدی جنبش بارزان که اولین اثر آن، کتاب ملامصطفی بارزانی به روایت مطبوعات (1358-1325) بود که در سال 1395 در تهران منتشر شد و از آن رونمایی به عمل آمد و شش جلد اخیر هم مجموعه‌ای از اسناد تاریخی دوران عثمانی، قاجار، پهلوی اول و دوم را شامل می‌شود که از مرکز اسناد ملی استانبول، مرکز اسناد و دیپلماسی وزارت امورخارجه ایران و مرکز اسناد ملی ایران اسناد آن جمع آوری و چاپ شده‌اند.
جهت استحضار خوانندگان عرض کنم که اسناد مرکز اسناد استانبول، مربوط به دوره‌ی عثمانی که به زبان ترکی آن دوره و رسم الخط عربی است، بعد از سقوط عثمانی و روی کارآمدن کمال مصطفی آتاتورک این زبان ممنوع و زبان ترکی لاتینی جایگزین آن شد. این را گفتم تا عنوان کنم که ترجمه‌ی آن زبان ترکی عثمانی بسیار سخت و تعداد مترجمان آن در ایران به پنج نفر هم نمی‌رسد.
این مجموعه که حدود 1700 سند معتبر را برای اولین بار باز نشر می‌کنند و در شش جلد که سه جلد آن به زبان فارسی و سه جلد آن به زبان کوردی است، همانطور که شما هم اشاره داشتید، عنوان بزرگترین پروژه‌ی تاریخ نگاری کردستان را به خود اختصاص داده و به گفته‌‎ی جناب مسعود بارزانی این اولین پروژه‌ی تاریخ‌نگاری است که پیرامون جنبش بارزان چاپ و منتشر شده‌ است.
به باور نگارنده این مجموعه گامی است در آغاز یک تاریخ نگاری مدرن و راهگشایی در مسیر مطالعات تاریخی و ورق خوردن تاریخ آن گونه که اتفاق افتاده است و استقبال بزرگان در حکومت اقلیم کردستان و اهالی قلم و فرهنگ در مراسم پرده‌برداری آن در اربیل شاهدی است براین مدعا و…

نام بارزان و بارزانی‌ها گرانیگاه این آثار است. اگر ممکن است به اختصار از بارزانی‌های کتابتان بگویید.
سوال خوبی است. ببینید! در روزگار حاکمیت امپراطوری عثمانی و قبل از تأسیس دولتهای جدید ترکیه، عراق و سوریه تا جنگ چالدران 1514 میلادی بیش از 70درصد کردستان عثمانی (شامل کردستان عراق و بخش اعظم کردستان ترکیه) جزو ایران روزگار صفوی بود.
بعد از شکست شاه اسماعیل صفوی از عثمانی این بخش اعظم کردستان از ایران منفک و در تحت حاکمیت عثمانی قرار گرفت. جنابعالی که استاد زبان و ادبیات هستید می‌دانید که شاعر و نویسنده‌ی صاحب نام کورد «ملای جزیری» حدود پانصدسال پیش در دیاربکر اشعاری به زبان فارسی سروده و در جغرافیای کردستان عثمانی دو زبان عربی و فارسی در کنار زبان کوردی در حجره‌ها و مدارس دینی آن روزگار تدریس شده است.
در روزگار حاکمیت امپراطوری عثمانی قبل از تأسیس دولت‌های جدید ترکیه، عراق و سوریه و در سرآغاز قرن هیجدهم طریقت نقشبندی توسط «مولانا خالد شهرزوری» ملقب به نقشبندی وارد کردستان می‌شود.
سه خلیفه صاحب نام این طریقت و «مولانا خالد نقشبندی» در منطقه نهری و شمدینان در نزدیک شهروان ترکیه به نام سیدطه نهری و سپس «شیخ عبیدالله نهری» فرزند ایشان و در شهر ته‌ویله در منطقه حلبچه در همسایگی شهر نوسود «شیخ عثمان نقشبندی» و در روستای بارزان در نزدیکی شهر اربیل «شیخ عبدالسلام (اول) بارزان» با بهره‌مندی از اندیشه‌ی اصلاح طلبی مولانا خالد نقشبندی دو جنبش تاریخی را در نهری و بارزان در دفاع از حقوق ملت کورد بنیان و در مقابل سلطه‌ی عثمانی به مبارزه برمی‌خیزند و البته «شیخ عثمان نقشبندی» مسیر خداپرستی و معنویت را در کردستان رهبری و به مانند دو شیخ هم عصر خود وارد سیاست نمی‌شود.
جنبش بارزان بعد از شیخ عبدالسلام اول به «شیخ محمدبارزان» و سپس به «شیخ عبدالسلام دوم» نوه‌ی شیخ عبدالسلام اول می‌رسد. و در دوران ایشان به اوج خود می‌رسد شیخ عبدالسلام بارزان در آن دوره و «شیخ محمود حفید» در منطقه‌ی سلیمانیه در برابر حاکمیت انگلیسی‌ها و عثمانی‌ها در مبارزه بوده‌اند.
جنبش بارزان امپراطوری عثمانی را با چالش روبرو می‌کند شیخ عبدالسلام بارزان 12 هزار جنگاور در اختیار داشته است در روزگار ایشان مسیحی‌ها، ارمنی‌ها و یهودی‌ها در آن منطقه در نهایت آزادی زندگی کرده‌اند شیخ عبدالسلام حتی اجازه داده است که مسیحی‌ها درروستای بارزان صاحب کلیسا باشند.
اولین درخواست برای رسمی شدن زبان کوردی توسط «شیخ عبدالسلام بارزان» در 115 سال پیش برای باب عالی در استانبول ارسال شده است و دولت عثمانی نشان رتبه 4 عثمانی را به شیخ عبدالسلام بارزان به عنوان شخصیت صاحب نفوذ اهدا نموده و البته شیخ عبدالسلام در یک خیانت توسط کوردهای عثمانی دستگیر و در سال 1914/1293 در موصل اعدام می‌شود و بعد از شهادت ایشان «شیخ احمدبارزان» و سپس «ملامصطفی بارزانی» این جنبش را رهبری و به وسیله‌ی این جنبش ماندگار مطالبات و رنج‌های کوردها جهانی شد و به اوج خود رسید.
بارزانی‌ها مردمانی سلحشور بوده و هستند و در کارنامه‌ی صدساله‌ی مبارزات آنها جز فداکاری در سایه‌ی این طریقت و همبستگی این ایل بزرگ چیز دیگری وجود ندارد. تدوین تاریخ این جنبش تکاپویی سخت بود که صاحب این قلم و همکارانم در انستیتو فرهنگی کردستان درتهران تاکنون 7 جلد از آن را به انجام رسانده‌ایم و به عنوان گرانیگاه جنبش کردستان، وارد تاریخ‌نگاری ایران و کردستان نمودیم. جنبشی که جایش در مراکز تاریخ‌نگاری ایران و خاورمیانه خالی بود. امیدوارم ملت‌های ساکن در این جغرافیای تاریخی با وجود نگرش‌های متفاوت از تاریخ همدیگر بتوانیم در کنار هم این هم زیستی مشترک همراه با دیالوگ و گفتگو را تداوم بخشیم.
همانطور که خود شما هم اشاره کردید، «جنبش بارزان» مجموعه‌ای شش جلدی است. این حجم عظیم به صورت کلی دربرگیرنده‌ی چه کلان سوژه‌هایی است؟
مجموعه شش جلدی جنبش بارزان را اسناد و روایت‌های تاریخی و مکاتبات دیوانی و رسمی حکومت‌های قاجار، عثمانی، پهلوی اول و دوم در بر می گیرد. در کنار اینها به اسناد منتشر شده در مطبوعات ایران از سال 1325 تا 1358 توجه جدی شده است. در این اسناد، روایت‌هایی از مبارزات و فداکاری ایل بزرگ بارزانی‌ها و رهبران و مشایخ متدین، فرهمند این سرزمین سخن به میان آمده و دیپلمات‌های دو کشور در حالی که علیه این جنبش بزرگ قلم فرسایی کرده اند اما نتوانسته‌اند از قدرت کاریزماتیک رهبران جنبش بارزان یاد نکنند.
البته در روایت‌های این دیپلمات‌ها قلم دیپلمات‌ها و مسئولان سیاسی و امنیتی و نظامی عثمانی خارج از عرف و اخلاق دیپلماسی بوده و به نسبت مشایخ بارزان و مبارزان بارزانی از کلمات غیرمتداول در نامه‌نگاری‌ها سیاسی استفاده نموده‌اند در عکس آن دیپلمات‌های ایرانی با آنکه علیه آنها قلم فرسایی کرده اند اما ادب و رعایت اصول اخلاقی را در اسناد منتشر رعایت نموده‌اند.

و حالا مشتاقم به اختصار نمودی از هر شش جلد آن به مخاطبان صدای آزادی ارائه بفرمایید!
حتماً و با شوق توضیح می دهم: جلد اول که به ملامصطفی بارزانی به روایت مطبوعات ایران می پردازد، مجموعه‌ی مصاحبه‌ها و گفتگوها و مطالبی است که ملامصطفی بارزانی در خلال جنبش ایلول (سپتامبر) از تاریخ 1341 لغایت 1354 با روزنامه‌نگاران اروپایی، آمریکایی و عربی و ایرانی داشته است و در مطبوعات ایران منتشر شده است، می‌باشد.
جلد دوم که شیخ عبدالسلام بارزان در اسناد ایران و عثمانی می شناساند، مجموعه اسناد دوران قاجار روزگار حکومت ناصرالدین شاه و دوران عثمانی روزگار حکومت سلطان عبدالحمید دوم است که پیرامون جنبش بارزان و شیخ عبدالسلام روایت شده است.
جلدسوم به شیخ احمد بارزان در اسناد ایران می پردازد. این مجلد، مجموعه اسناد ایران در دوره‌ی پهلوی اول و دوم توسط وزارت امورخارجه، وزارت کشور، کنگره سیاسی ایران است که پیرامون جنبش بارزان و رهبری شیخ احمد بارزان روایت شده است..
جلدچهارم: ملامصطفی بارزانی در اسناد پهلوی اول، پیرامون مبارزات ملامصطفی بارزانی علیه حکومت عراق است که در اسناد وزارت امورخارجه، وزارت کشور، ارتش شاهنشاهی، شهربانی، ژاندارمری، سازمان امنیت (ساواک) کنسولگریهای ایران در عراق و …. روایت شده است.
جلد پنجم: ترجمه کتاب ملامصطفی بارزانی به روایت مطبوعات ایران است که به زبان کوردی ترجمه و چاپ و منتشر شده است.
جلد ششم: ترجمه کتاب شیخ عبدالسلام بارزان در اسناد ایران و عثمانی است که به زبان کوردی ترجمه چاپ و منتشر شده است.
جلد هفتم: ترجمه کتاب شیخ احمد بارزان در اسناد ایران است که به زبان کوردی ترجمه، چاپ و منتشر شده است.

به عنوان کسی که از نزدیک شاهد رونمایی از این اثر وزین در اقلیم کردستان بودم، دیدم که این مراسم براستی باشکوه و به یادماندنی بود. اگر روایت رونمایی را از زبان خودتان بخواهیم بشنویم، به چه مسائلی اشاره خواهید داشت؟
رونمایی از هر اثری برای خالق آن اثر به عنوان جشن و یادمان آن اثر تلقی می‌شود. آنچه در رونمایی مجموعه شش جلدی جنبش بارزان اثر صاحب این قلم در کردستان عراق اتفاق افتاد رویدادی وزین و تاریخی بود که در طول 30 سال حاکمیت حکومت کردستان در اقلیم و حتی در کردستان ایران و ترکیه و سوریه هم ما شاهد چنین رویداد بزرگ فرهنگی نبوده‌ایم.
پروردگار بخشنده و مهربان را سپاسگزارم که به این حقیر این شانس تاریخی را هدیه نمود تا چنین روزی به نام من ورق بخورد و صاحبان قلم و تاریخ از چهار بخش کردستان توسط دانشگاه صلاح الدین اربیل با حضور بزرگان سرزمین مادری‌ام، جناب کاک مسعود بارزانی، جناب نیچیروان بارزانی رئیس اقلیم کردستان، نخست وزیر اقلیم جناب مسرور بارزانی و رئیس پارلمان کردستان خانم دکتر ریواس فایق و نمایندگان و رهبران احزاب کوردی برگزار شود و همزمان و به طور مستقیم از 10 شبکه‌ی ماهواره‌ای پخش و میلیونها نفر بیننده‌ی این مراسم تاریخی باشند.
من ستایش پروردگار را بجا آورده‌ام و از رهبران کردستان و اهالی فرهنگ و اندیشه را سپاسگزارم که 30 سال تلاش فرهنگی اینجانب را با حضورشان مورد لطف و مهربانی خود قرار دادند. و امیدوارم در پاسداشت این روز ماندگار همچنان در خدمت به فرهنگ و تاریخ سرزمینم کوشا و باقیمانده‌ی عمر را در این مسیر مانا و پرافتخار به اتمام رسانم و در برابر این همه مهربانی سر تعظیم فرود می‌آورم.
چرا که این کار بزرگ در ایران و در کردستان ایران به انجام رسیده است. چنانکه در سخنرانی‌ام گفتم این مجموعه کتاب به عنوان دسته گلی هدیه‌ از دیار بیستون، آبیدر و شاهو برای جنبش بارزان و جنبش کردستان تقدیم گردید و این افتخار شامل همه‌ی مردمان کردستان ایران به ویژه استان کرماشان خواهد شد و ما فرزندان این سرزمین وظیفه‌‌ای غیر از خدمت و نام نیک برای این خاک نداریم.

آیا انستیتو فرهنگی کردستان در تهران پیرامون تاریخ‌نگاری، پروژه‌هایی برای تداوم روند تاریخ‌نگاری در کردستان را دارد؟
بله، چنانکه در سخنرانی اربیل عرض کردم ما در این سالها دهها هزار سند از کشورهای منطقه، اروپا و آمریکا در رابطه با تاریخ کورد و کردستان جمع‌آوری نموده‌ایم تا در یک برنامه‌ی راهبردی در همراهی با تاریخ‌نگاری در ایران گامهای ماندگاری برداریم. آنچه در حال حاضر لازم است به اطلاع خوانندگان شما برسد پروژه‌ی هفت جلدی تاریخ معاصر کردستان ایران است که از سال 1357 شروع کرده‌ایم و جلد اول آن که مربوط به سال اول انقلاب است تحت عنوان «کتاب سال کردستان» در آینده نزدیک منتشر و در سنندج رونمایی خواهد شد.
همچنین کتاب «کردستان و شگفتن بلوط در آتش» که کتابی فتوژورنالیستی است پیرامون آواره شدن مردم کردستان عراق در سال 1370 که خودم کار عکاسی آن را انجام داده‌ام، عکس‌ها در کنار مطبوعات جهان پیرامون این قیام تاریخی در کتابی مزین آماده‌ی چاپ است و انشاالله در پاییز امسال در شهر سلیمانیه از آن رونمایی می‌کنیم
همچنین برای 35مین سالگرد بمباران شیمیایی حلبچه کتاب «طوفان مرگ» ژینوساید حلبچه در اسناد و مطبوعات بین‌المللی که مجموعه‌ای از اسناد و مطبوعات کمتر دیده شده‌ی ایرانی و جهانی است پیرامون این جنایت ضد انسانی، امیدوارم برای سال آینده در شهر قهرمان حلبچه رونمایی آن را انجام دهیم و به شهدای شیمیایی حلبچه تقدیم نماییم.
همچنین به یاری خدای بزرگ دو جلد از مجموعه‌ی شش جلدی جنبش بارزان، شیخ عبدالسلام بارزان در اسناد ایران و عثمانی و کتاب «برتارک طوفان، ملامصطفی بارزانی در مطبوعات ایران» به زبان کرمانجی ترجمه و در شهر دیاربکر در کردستان زیبای ترکیه چاپ و منتشر و از آنها رونمایی خواهیم کرد. انشاالله این چنین بادا

از این همکلامی لذت بردم. از اینکه در این گفتگو شرکت کردید، بسیار سپاسگزارم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *