ضرورتی که بیش از پیش احساس می‌شود: بازگشت به زبان مادری / جلیل آهنگرنژاد

 

سرمقاله صدای آزادی: غَسان کَنَفانی روزنامه‌نگار عرب می‌گوید: «باید در خودت، در یک گوشه‌ای از وجودت، آدمی ساخته باشی که در روزهای سخت، نیازی به پناه بردن به هیچ‌ کجا و هیچکس نداشته باشد.» در دل این سخن کوتاه، داستانهای بلندی نهفته است!.
آدم نیازمند، همواره در گرداب «پناهندگی» به این سو و آن سو سرگردان است. گاه نیاز انسان، یک نیاز محدود است. مثل جرعه‌ای آب، لقمه‌ای غذا یا تن‌پوشی که با آنها بتواند بر نیازهایش سرپوش بگذارد. اما گاهی نیازهای انسانی، توهمی است که به دلیل تبلیغات دیگران بر او اثر می‌گذارد. می توان به این کمبود، «دیگری‌برترپنداری» نام نهاد. این «توهم نیازمندی» انسان را به سوی شیء شدگی می‌کشاند و او را به عنوان ابزاری در خدمت سیاست‌بازان پشت پرده‌های تبلیغات قرار می‌دهد.
از این نوع «توهمات نیازمندی» و پناه‌‌بری در جامعه‌ی فرهنگی و زبانی کرماشان زیاد داریم. مهمترین آنها فرار از دامن زبان مادری است. چنین اتفاق نامیمونی صد البته در مناطقی که دوزبانه‌ها در آن زندگی می کنند، با شدت و ضعف‌هایی تکرار شده و آن توهم نیاز به زبانی غیر زبان مادری است. با این توجیه ناآگاهانه و غیر علمی که زبان مادری به عنوان کالای ناروا باید از میان برداشته شود!…
تهی شدگی، فقر سواد، فقر تحلیل، فقر شخصیتی و ده‌ها مشکل دیگر دست به دست هم می‌دهند تا پدران و مادران به خیال رسیدن به دنیایی برتر و بهشت پیشرفت، کودکانشان را از نعمت زبان مادری محروم کنند.
وقتی مادر به زبان مادری با کودک حرف نمی‌زند، یعنی او را از بسیاری از داده‌های فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و.. محروم کرده است. چنین مادرانی که خود عقده‌های روزگار بهتر بر دل و جان دارند، با توهماتی دردآور کودک را از هر دو زبان محروم می‌کنند. چرا که عدم تسلط کافی در زبان دوم هم به نوعی کودکانشان را معلول زبانی به بار می‌آورد.
کم نیستند صاحبنظرانی که معتقدند: کودکان دوزبانه از جنبه‌های مختلف توانمندتر از کودکانی هستند که تنها با یک زبان زندگی می‌کنند. چرا که ذهن کودکان دوزبانه‌ به دلیل برخورداری از امکانات دو زبان مادری و رسمی، پیچیده، پربار و قدرتمند است. و نیز کم نیستند جوانان آگاهی که با شناختی علمی به جغرافیای زبانی خود برمی‌گردند. همان‌هایی که بر اساس برداشت‌های غلط برخی پدران به ظاهر متمدن، از اصل خود دور مانده بودند و اکنون روزگار وصل خویش را در آغوش زبان مادری جشن گرفته‌اند.
این را هم باید نوشت که: یکی از غیر علمی‌ترین توجیهات عامیانه برای فرار از زبان مادری، این است که می‌گویند: کودک که بزرگ شد و به اجتماع ورود کرد، دیگر توان سخن گفتن به زبان رسمی را ندارد!… پس بهتر آن است که از ابتدا از زبان مادری رانده شود!. این یکی از اشتباه ترین برداشتهای اولیایی است که در جامعه‌ی دوزبانه‌ها گهگاهی شنیده می‌شود.
زبان کوردی یکی از قدیمی‌ترین و کارآمدترین زبانهای زنده‌ی دنیاست. زبانی که اکنون در چندین کشور دنیا با مخاطبانی پرشمار به حیات ارزند‌ی خود ادامه می‌دهد. پس منطقی است که با دیدی دانشورانه از «توهم نیازمندی» دست کشید و دست در آغوش زبان مادری، آرزوهای بزرگی را برای نسل های آینده فراهم نماییم.
بگذارید در گستره‌ی پر رونق زبان مادری به زندگی‌های تازه‌تری دل ببندیم نه اینکه نیازمندانه، پناهنده‌ای ناچیز به زبان‌های دیگر باشیم. به گنج‌های زبانی خود تکیه کنیم و درختان سایه‌گستری باشیم که بر ریشه‌ی محکم خود تکیه دارند

هفته نامه صدای آزادی شماره 677

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *