آرش سرزمین شعر و داستان / محمد جواد عبدی-کرج

 

 

به مناسبت درگذشت استاد محمد شکری (آرش )

«آرش» دوران زجهان پرکشید
دست ز دامان قلم بر کشید)
آرش پیشتر ها به تقدیس آب وگل وعشق فکر کرد
بعد به آغاز جهان
بعد به خیل خدایان دروغین
بعد به تقسیم گندم ونان
فکر کرد.
در پی تفتیش هزاران درخت
کلاغی به طبیعت شعر افزود
عمرکه ازمحضر او می گذشت
به تاثیر زمان ومکان به صد گونه خزان فکر کرد
دید که سراز سرو روان می زنند
به صد سرو چمان به جان کندن مان فکر کرد…
بقول آن بزرگ نویسنده
(بهرام صادقی) باید به بازماندگان دو گروه از انسان های راستین تبریک گفت. دانشمندان و هنرمندان
آنها بارنج و تلاش عاشقانه بشریت را به اینجا رساندند. انها آدم را از غار نشینی به فضا نوردی کشاندند و این ها
آدم را از جهل و جادو وخرافات به بام حقوق بشر …
و می رسانند به جایی که به جز خدا نبینند. می دانیم که آنها عمر گران مایه خود را وقف آسایش جسمی و روحی آدم ها نمودند. بایک هدف مشترک (آزادی)
کدام قلم می تواند حق مطلب را در قدرشناسی از انها بنگارد؟
کج اندیشان بیشر عرض خود می برند
آرش هم در کتاب شعرش
(خانه برفی باور) و هم درقصه های(زیر صفر) جاودانه می ماند.
قطعه کوچک هنرمندان جای او نبود .
آرامگاه او در دل و در کنار مردم بهتر که خود گفته است
مبادا ای نازنین این جان شیرین
سپاری بر زمین چون رسم دیرین
بدان در روزگاران از دل و جان
پریشان بوده ام از آیین پرچین
درود بر عزم خانواده محترم و فرزندان برومندش مزدک و بابک و دوستان آزاده
روحش شاد یادش گرامی

 

دیدگاه‌ها: ۱ دیدگاه

  • ملکه صنیعی

    با تمام مشکلات وسختی ها،بی شک آقای شکری بخشی از تاریخ ادبیات این دیار میباشند روحشان شاد

    21 تیر 1402 / 33 : 15 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *