چرا برخی میگن کُردی متوجه میشیم ولی نمیتانیم حرف بزنیم؟! / گفتگوی اردشیر پشنگ با صدای آزادی
کرماشان شار شیرین کوردانه
هفته نامه صدای آزادی: اردشیر پشنگ دانش آموخته روابط بینالملل و از پژوهشگران نامآشنای حوزه مسائل خاورمیانه و کُردها در مراکز معتبر بینالمللی و داخلی است. از وی تاکنون علاوه بر شرکت در کنفرانسهای بینالمللی بیش از 11 جلد کتاب از جمله کتاب «کُردها در میانه جنگ ایران عراق» منتشر شده است. همچنین پشنگ طی 20 سال اخیر یکی از روزنامهنگاران پرکار کرماشانی بوده است که طی دهه اخیر هرچند در تهران عمدتا مشغول به فعالیت بوده است اما عمده آثارش در زمره مسائل کُردها بوده است و اینک در کنار تدریس در دو حوزه سیاست و روزنامهنگاری، مدیرمسئول و سردبیر مجموعه رسانهای فراتاب و نیز ماهنامه فراتاب کُردی است. آنچه که بدنبال خواهد آمد مصاحبهای تحلیلی و آسیبشناسانه در خصوص شرایط فعلی و چشم انداز آتی فرهنگ و رسانه در کرماشان است:
صدای آزادی: کرماشان شهر شماست. در آن زاده شدهاید و بالیدهاید و اولین تجربیات کار رسانه را هم در آن آزمودهاید. آیا این سالها که در این شهر نیستید، دلتان برایاش میتپد؟
اردشیر پشنگ: وطن یکی از مفاهیم و واقعیات خاص و هویتساز و از دلبستگیهای اساسی همه انسانها طی دوره حیاتشان است، که نه میشود به سادگی از آن دل کند و رفت و نه میشود هم اگر هم به هردلیلی ازش دور افتادی در دل و فکرت فراموشش کنی، حال چه موطن معنوی باشد و چه موطن جغرافیایی. درست نقشی دارد به مانند نامی که بر تو از همان ابتدا نهادهاند و حتی گاه تاثیرش نیز بیشتر است چرا که وقتی از وطن صحبت میکنی داری درباره جایی حرف میزنی که در دل آن، چشم به روی جهان گشودهای و در میان آن پا گرفته و رشده نمودهای و بخشی از شناختات از خود، جهان و زندگی را در کوچهها، خیابانها، مدرسه و دانشگاهش کسب کردهای.
کرماشان برای من نیز از همین جنس است جایی که از یلدای سال 1358 در آن چشم بروی جهان گشودم و دست کم تا 26 سال بعد شبانه روز در آنجا زندگی کردهام ویژگیهای خاص کرماشان اعم از بزرگترین شهر کُردنشین بودنش در خاورمیانه، مرکزیتش در غرب ایران، جایگاه خاصش چه در تاریخ با شکوه باستان چه در تاریخ پرفراز و نشیب معاصر، طبیعیت زیبا و بکر و چشم نوازش و مهمتر از آن تنوع و چندگانگی فرهنگی یا به قول امروزیتر «مولتی کالچر» بودنش بیشک یکی از مهمترین فاکتورهای شکلگیری فکر و هویت بنده بوده است!
سالهاست هرچند در کرماشان زندگی نمیکنم اما همچنان به آن آمد و شد دارم، چه اینکه خانوادهام در اینجاست، چه دوستان و فراتر از آنها اینجا موطنم هست، و در این بین با توجه به رشته دانشگاهی و نیز برخی از دغدغههایم باعث شده تا در تلاش باشم هم برای شناساندن بیشتر و بهتر کرماشان به دیگران و نیز کمک ولو در حد نهادن یک خشت کوچک بر ارگ بزرگ آن در توسعه و رشد اقتصادی، فرهنگی و سیاسیاش کارها، طرحها و فکرهایی هرچند کوچک و محتملا کم اثر اما بطور مستمر داشته باشم. به زبان سادهتر و با یادی از یکی از فاخرترین آثار موسیقیایی که برای کرماشان توسط ماموستای بزرگ و فقید حسن زیرک سروده شده است باید بگویم: «له ههر کورهی دونیا بوم؛ تهنیا شاری شیرینم کرماشانه!»
صدای آزادی: به عنوان یک تحلیلگر نامآشنای رسانهای وقتی عینک خود را بر این حوزه میاندازید، کدام مشکلات بیش از پیش به چشم میآید؟
اردشیر پشنگ: برای پاسخ به این سوال ابتدا باید نگریست که کرماشان دارای چه موقعیت و شرایط و امتیازات ویژه است، وقتی به موقعیت خاص تاریخی، ژئوپلتیکی، سیاسی و فرهنگی کرماشان مینگریم یعنی وقتی میبینیم کرماشان بزرگترین و شاید مهمتری شهر کُردنشین در خاورمیانه و در میان چهار کشور ایران، عراق، ترکیه و سوریه است، وقتی میدانیم با توجه به موقعیت جغرافیاییاش در غرب ایران و همجواری با اقلیم کردستان عراق دارای یک ژئوپلتیک خاص و منحصر بفرد است، وقتی از نظر تاریخی مملو از آثار فوق العاده ارزشمند که میراث جهانی بشر است و موقعیتی بینالمللی و ممتاز از نظر یونسکو دارد، وقتی از نظر زیباییها و جاذبههای طبیعیاش یکی از مناطق زبانزد در ایران است که به رغم کوچک بودن مرزهای سیاسی جغرافیاییاش اما همزمان در هر موقعی از سال دارای تنوعی آب وهوایی است یعنی همزمان کوهها و مناطق هورامانش با برف پوشیده و سپید گشته در گوشهای دیگر از استان میبینی درختان نخل وجود دارد و در سمتی دیگر هوای معتدل و وقتی در یک شاهراه ترانزیتی چه داخل کشوری و چه منطقهای قرار داری و دروازه تاریخی ورود به عراق عربی یعنی عتبات عالیات و نیز بخش کُردی اقلیم کردستان از اینجا میگذرد و یا وقتی میبینی یک استان مولتی کالچر است که در آن گویشهای مختلف کُردی اعم از کلهری، جافیِ سورانی، هورامی- گورانی، لکی در کنار زبان فارسی وجود دارد، پیروان ادیان و مذاهب مختلف سدههای متمادی است اعم از مسلمان شیعه و سنی، اهل حق، کلیمی، زردشتی، مسیحی و … در کنار همدیگر زندگی کرده و میکنند بعد باید پرسید آیا به رغم همه این ویژگیها که نه فقط در ایران بلکه در جهان به ندرت در یک جغرافیای کوچک انباشته و در کنار هم قرار میگیرند آنگاه آیا در این سالها و امروزه شهرت، آوازه و جایگاه کرماشان و کرماشانیها قرابتی با این خصوصیاتش دارد؟ قطعا و متاسفانه پاسخ منفی است!
حال اگر به سئوال شما بازگردم و جایگاه رسانهای کرماشان و کرماشانیها را بررسی کنم باید به صراحت و رک بگویم، متاسفانه رسانه هم متاثر از همین واقعیات است یعنی رسانههای کرماشان هرچند متعدد و متکثر و فعالاند اما جایگاه چندان شاخص و موثری نه در مناطق کردنشین خاورمیانه دارند و نه در سطح ملی ایران و نه حتی در سطح استان کرمانشاه! همانطور که در حوزه سیاسی و اقتصادی و کلا بر اساس شاخصههای مختلف توسعه، استان کرمانشاه متاسفانه جایگاهی بهتر از بودن به عنوان یکی از استانهای قعرنشین کشور ندارد!
صدای آزادی: آیا میتوان کرماشان را «فرهنگشهر» نامید؟ در این صورت کارنامهی مدیران فرهنگیاش را چگونه ارزیابی میکنید؟
اردشیرپشنگ: ما در عصری زندگی میکنیم که به واسطه رشد تکنولوژی، رسانهها و توسعه سریع ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی جهان روز به روز در ارتباط بیشتر باهم بوده و مرزها کمرنگ و کمرنگتر شده و میشوند و این قافله آنقدر سرعت دارد که هرگونه تعلل و اشتباه باعث عقب افتادن قابل توجه از رقبا و دیگران میشود!
با توجه به آن ویژگیهای کرماشان که ذکرش رفت در یک حالت عادی انتظار میرود مثلا کرماشان یکی از قطبهای برجسته گردشگری با بٌعدهای تاریخی، فرهنگی و طبیعی در سطح بینالمللی باشد یعنی وقتی نام ایران و یا نام کُرد و کردستان میآید بلافاصله کرماشان در ذهن مخاطب خارجی و حتی ایرانی نقش ببندد، اما متاسفانه اینگونه نیست! کرماشان به رغم ویژگیها و پیشینهاش نه فقط برای جهانیان و ایرانیان بلکه حتی برای کُردها و خود مردم کرماشان کمتر شناخته شده است! مثال میزنم نام دانشگاه اصلی کرماشان آیا کرماشان است یا کلهر یا بیستون؟ پاسخ: هیچکدام نامش رازی است دانشمند پرآوازهای که نه زاده کرماشان است و نه ربطی بدینجا دارد! چند خیابان اصلی کرماشان مزین به نامهای تاریخی و بزرگانش است؟ چند درصد از فعالان فرهنگی و دانشگاهیاش آوازه و تاثیرات ابوالقاسم خان لاهوتی چه در ایجاد و ساخت شعر نو در ادبیات فارسی و چه در کمک به استقلال تاجیکستان در اتحاد جماهیر شوروی را شنیده و یا میدانند؟ هر سال چند مراسم در بزرگداشت و معرفی بزرگان تاریخ و فرهنگ این دیار برگزار میشود؟
به قول معروف «حرمت امامزاده به متولیاش هست!» من بر اساس کارنامه و عملکرد و نیز برنامه و مصاحبههایی که مسئولان سیاسی و فرهنگی استان طی سه دهه اخیر داشتهاند به صراحت باید بگویم اکثریت قاطع آنها ولو کرماشانی بودند اما از کسانی بودند و هستند که شهر و دیار خودشان را هم به خوبی نمیشناسند، حال بماند که اکثریت هم در حوزه تخصصی- دانشی و مدیریتی هم فاقد رزومه مناسب بودهاند و نتیجه هم آشکار است بعضا کارنامه و کارهای آنها نه فقط کمکی به رشد و اعتلای فرهنگ استان نکرده بلکه در تضاد و یا حتی در پارهای مواقع در دشمنی خواسته و یا ناخواسته با آن بوده است، نتیجه هم همین آشفته بازاری است که میبینید!
در جایی که ما نیاز داریم هرچند یک فرد پستی به ظاهر محلی میگیرد اما به واسطه موقعیت زمانی و مکانی که در کرماشان دارد جهانی و بینالمللی بیاندیشد، فکر و برنامه ریزی و عمل کند، اما حتی در سطح محلی هم نبوده است!
صدای آزادی: همواره نوعی نگاه فروکاهنده از سوی مدیریت کلان کشور و استان نسبت به فرهنگ، آداب و رسوم و پتانسیلهای زبان مادری در این استان وجود داشته و دارد. چه دلایلی چنین وضعی را بر مردم این دیار تحمیل کرده است؟
اردشیر پشنگ: متاسفانه ما سالهای سال چه در دوران پهلوی و چه در دوران پس از انقلاب با یک سیاست و رویه کاملا اشتباه و پرخسارت تلاش برای تغییر هویت کُردی کرماشان به یک هویت فارسی من درآوردی روبرو بودهایم که البته خوشبختانه در سالهای اخیر گویی کمی در این نگاه و حوزه تغییراتی روی داده آن هم به واسطه تحمیل واقعیات ساختاری –هویتی در میان مردم و جامعه وجود دارد!
در بزرگترین شهرکردنشین که باید هویت کُردی خاص و متنوعش مایه مباهات باشد هنوز میبینی بسیاری از مکالمات روزمره در دانشگاهها، ادارات و حتی در سطح خیابان میان دو و یا چند همشهری و هم استانی کُردزبان، به زبان فارسی است!
طرف غیرکُرد دو سال سربازی یا چهار سال دانشگاه کرماشان بوده، حداقل یک احوالپرسی و مکالمات روزمره را به کُردی یاد گرفته و با افتخار هم پس از سالها دوری از کرماشان تکرارش میکند اما هنوز برخی از همشهریان که متولد و بزرگ شده کرماشان بوده و همه یا بیشتر عمرشان اینجا زندگی کردهاند وقتی فارسی آنهم با لهجه کُردی یا گاه با لهجه به قولی تهرانی حرف میزنند و میخواهی با آنها کُردی حرف بزنی، کُرد بودنشان را هنوز انکار میکنند، برخی دیگر میگویند «میدانی چیه کُردی متوجه میشیم اما نمیتانیم حرف بزنیم!» و برخی اطراف را با محافظهکاری نگاهی میاندازند و اگر دیدند خلوت است کُردی جوابت را میدهند و متاسفانه برخی ولو معدود کُرد بودن یا کُردی حرف زدن را با معیارهای شگفتانگیز و تاسفباری نوعی بیکلاسی یا کلاس پائین بودن حساب میکنند! این در حالی است که در جهان امروز اگر ما زبان مادریمان را ندانیم جای شگفتی و تاسف است و یک معیار منفی در اثبات توسعه نیافتگی فرهنگی از دید جهانی و سازمانهای بینالمللی نظیر یونسکو به شمار میرود!
هرچند این امر در حال کاهش است اما چرا باید چنین باشد؟ مگر غیر از این است وقتی شما در تهران، در اصفهان و یا در شیراز و یا مازندان و … بگویی اهل کرماشان یا کرمانشاهم و فارس هستم با نگاه عاقل اندر سفیه و تعجب انگیزی واکنش نشان میدهند چون اتفاقا آنها میگویند کرماشان که یک شهر کُردی و مال کُردهاست! یادتان رفته وقتی همین زلزله سرپل ذهاب روی داد همه افراد از چهرههای مشهور ملی تا مردم عادی وقتی در شبکههای اجتماعی از کرماشان و مردمش یاد میکردند آنها را کُردهای غیور و عزیز و مظلوم و … مینامیدند، پس به نظرم بایست فکری اساسی باید برای این مقوله چه در بین مدیران و سیاستگذاریها و چه در بین مردم کرد!
البته خوشبختانه در سایه عصر ارتباطات، شبکههای اجتماعی و افزایش خودآگاهی امروزه روندی معکوس با موتور محرکه نخبگان جامعه شکل گرفته که نوعی بیداری هویتی در کرماشان است اما هنوز تا رسیدن به نقطه اوج بیداری هویتی در کرماشان فاصله داریم! باید به برخی نگاههای تنگ نظرانه امنیتی و یا مدیریتی که هنوز بصورت سنتی و از پشت عینکهای گرد و غبار زده جهان را میبینند تذکر جدی و حتی نهیب زد که هویت واقعی و اصیل کُردی در کرماشان هیچ منافات و تعارضی با هویت ملی و جمعی ایرانیان نداشته و ندارد. اینکه من به زبان و لباس و فرهنگ کُردی زیست اداری و عادی کنم نه فقط باعث مخدوش شدن قدرت، امنیت و تمامیت ارضی کشورم نمیشود بلکه برعکس این تنوع باعث افزایش قدرت نرم و حتی قدرت سخت امنیتیاش نیز میشود!
صدای آزادی: این نوع نگاه حتی این استان را از روزگار مقبول «استان پنج» به قعرنشین شاخصهای امید و توسعه تبدیل کرده است. علاوه بر وجود مدیریت غیر بومی و ناکارآمد به نظر شما چه مسائل دیگری در چنین وضعی موثرند؟
اردشیرپشنگ: مدیریت استانی کرماشان متاثر از مدیریت کلان کشور دچار بحران حاد در شناخت واقعیات است، همانطور که در سطح کشور هم میبینیم نمادهای تاریخی، ملی و هویتیمان همچنان با تنگنظریها مواجه میشوند در کرماشان هم همینگونه است، بیشک مدیریت غیربومی که هم شناخت مناسبی ندارد و هم عمدتا فاقد آن توان و تخصص لازم برای مدیریت هستند یکی از آفتهای بزرگ در بخش فرهنگی کرماشان هستند! که باعث شده در بسیاری از موارد ما دچار عقبگرد باشیم!
یک مثال عینی بزنم «رادیو کُردی کرماشان» که از اواخر دهه 1330 راه افتاد و تنها یک رادیو با امکانات محدود بود در نظر بگیرید با صدا و سیمای استانی با امکانات و توان مالی و پرسنلی امروز. ببینیم در آن زمان در رادیو کُردی کرماشان چه کسانی کار میکردند؟ اسامی بزرگ و پرافتخار در حوزه موسیقی، ادبیات و فرهنگ کُردها عمدتا آن زمان اعضا و پرسنل رادیو کُردی کرماشان بودند از حسن زیرک، مظهر خالقی، مجتبی میرزاده، اسماعیل مسقطی، حشمت اله لرنژاد در عرصه موسیقی تا شکرالله بابان، عزیز علوی، ماموستا محمد ربیعی، سواره ایلخانزاده، سیدطاهر هاشمی، همایون کمانگر و دهها چهره نامدار دیگر در بخش ادبی و فرهنگی فعالیت میکردند و ماحصل آن ایجاد یک آرشیو و گنجی غنی و ارزشمند از موسیقی، نمایشنامه، متن های ادبی و … بود شما ببینید بیشترین و بهترین کارهای ماموستا حسن زیرک در همین رادیو کُردی کرماشان تولید شد! اما اینک در صدا و سیمای ما چه کسانی مدیر هستند؟ هنرمندان برجسته و بین المللی ما نظیر استاد شهرام ناظری، کیهان کلهر، خانواده پورناظریها، علی اکبر مرادی و دهها چهره نامدار و شناخته شده فرهنگی نظیر استاد پرتو، علی اشرف درویشیان فقید، فرشید یوسفی و … چه میزان در این مرکز و دیگر مراکز رسمی فرهنگی حضور داشته و دارند و یا از آنها استفاده میشود؟ چرا باید امثال حسین صفامنش، کورش تیمورزاده، حسام لرنژاد و … که از چهرههای شاخص و آیندهدار موسیقی کُردی هستند جایگاهی در صدا و سیمای کرماشان ندارند؟ در حوزه فرهنگی و سیاسی و اجتماعی نیز وضع به همین منوال است، متاسفانه در مراکز دانشگاهی و اداری هم داستان همین طور است!
صدای آزادی: به عنوان یک رسانهای متخصص، نقش مثبت یا منفی رسانههای استانی را در چنین اوضاعی چقدر با اهمیت میدانید؟
اردشیرپشنگ: رسانههای ما نیز همانطور که ذکرش رفت متاثر از روند رسمی بودهاند اما در سالهای اخیر بصورت خودجوش و برخاسته از متن جامعه شاهد حرکتهای متفاوت و موثری هستیم همین هفته نامه صدای آزادی، من هربار صفحه اول و تیترهای جذابش به زبان کُردی عمدتا کلهری را میبینم و میخوانم و در مییابم بر تعداد مخاطبان و نویسندگان این حوزه روز به روز افزایش مییابد تعداد انجمنهای شعر ادبی کُردی و فرهنگی بیشتر و بیشتر میشود خوشحال و امیدوارتر از قبل میشوم به نوعی چند سالی است نوعی رنسانس هویتی در بخشهایی از فعالین حوزه رسانه ها و تعدادی از رسانهها روی داده است، که این امر گسترش نیز مییابد. به نظرم رسانهها در کرماشان وظیفه سنگینی دارند و خواهند داشت اینکه تکثر و تنوع موجود فرهنگی در کرماشان را در رسانه بازنمایی کنند و آن را به دو زبان کُردی برای مخاطبان کُردزبان در جغرافیایی وسیعتر از کرماشان و حتی ایران و نیز به زبان فارسی برای فارسی زبانان هموطن و حتی افغانستانی و تاجیکستانی منتشر و معرفی کنند.
صدای آزادی: چه راهکارهایی را برای بهبود اوضاع این کلانشهر پیشنهاد می کنید؟
اردشیرپشنگ: بایستی در زمینه کسب دانش و متد روز روزنامهنگاری بین المللی چه در بعد محتوا و چه در بعد گرافیک، تکنیکهای تازه چاپ و بخصوص در بعد آنلاین و نرم افزار و شبکههای اجتماعی رسانههای استان خود را تقویت و بروز کنند. رسانهای که ذائقه مخاطبش را با استفاده از تکنولوژی آسان شده روز یعنی شبکههای اجتماعی و موبایل در نیابند محکوم به دیده نشدن و کم اثری خواهد بود. پس باید محتواهای محلیتر با متدی بینالمللی و ابزارهای امروزی تولید کرد تا در کورس رقابت ماند و اثرگذار بود و نیز به اعتلا و تقویت فرهنگی و آگاهی عمومی کمک کرد.
صدای آزادی: حرف پایانی تان؟
اردشیرپشنگ: امیدوارم بتوانیم همگی دست در دست هم و با همفکری بیشتر برای اینکه روزی در همین نزدیکیها کرماشانم همان شار معروف شیرینمان شود، روند توسعهاش افزایش یابد، مشکلات مردم کمتر و رفاه بیشتر شود کارهای موثرتری بکنیم. کرماشان فقط با صنعت توریسمش چه توریسم تاریخی چه توریسم فرهنگی میتواند به اندازه چند استان درآمدزایی کند، کرماشان فقط از طریق بهبود و ارتقا و مدیریت کشاورزیاش میتوان به اندازه اقتصاد چند استان درآمد داشته باشد، کرماشان فقط از طریق موقعیت ژئوپلتیکی و ترانزینی و بازرگانی مرزیاش میتواند چند برابر نیاز مردمش کسب درآمد کند، اما چرا از همه این داشتههایمان حتی در حد 10 درصد هم نتوانستهایم بهره ببریم، سوالی است که دوست دارم همه ما به آن فکر کنیم و برایش پاسخ و راهکارهایی بیابیم و پیشنهاد کنیم.
در پایان برای شما دوستان و همکاران گرامی در تحریریه صدای آزادی آرزوی تداوم موفقیت و اثرگذاری را دارم.