فضای مجازی و فرار از اضطراب تنهایی / زندگی را کجای زمان گم کرده ایم؟ / دکتر نیره مردی

 

تنهایی واژه و حقیقتی آشناست و همواره یکی از دغدغه های بشر و یکی از موضوعات جذاب و مورد توجه در ادبیات، فلسفه، عرفان، روانشناسی و جامعه شناسی بوده و هست. از نظر اروین یالوم (یکی از چهره های برجسته روانشناسی)، انسان چهار اضطراب اصلی را به اشکال مختلف تجربه می کند؛ اضطراب مرگ، اضطراب تنهایی، اضطراب آزادی و اضطراب بی معنایی، که برای رهایی از این چهار اضطراب ناگزیر است که معنایی برای زندگی بیابد . خدمت کردن به دیگران، خودشکوفایی و آفرینش، شاید بتواند راههایی برای گریز باشد. یالوم تنهایی را در سه دسته تقسیم می کند: تنهایی بین فردی، درون فردی و وجودی ؛ که تنهایی بین فردی زمانی است که فرد به دلایل مختلف ناگزیر به تنهاشدن باشد یا دچار انزوا شود مانند زندگی در مکانی دور، فقدان مهارت های اجتماعی، ناتوانی در برقراری صمیمیت، مشکلات شخصیتی و… که این نوع تنهایی با ظهور شبکه های اجتماعی مجازی و تغییر سبک زندگی شدیدتر و بیشتر شده است.
تنهایی درون فردی نیز یکی از رایج ترین شکایات مراجعین در جلسات مشاوره است که در آن فرد با خود احساس غریبی و ناآشنایی می کند.نمی داند از زندگی چه می خواهد، از خودش رضایت ندارد، هیجانات خود را به درستی نمی شناسد، ممکن است عصبانی باشد اما در همان حال گریه می کند، می خندد اما ناراضی و معترض است. این نوع از تنهایی زمانی است که فرد هیجانات و خواسته هایش را سرکوب می کند. افراد در این نوع از تنهایی خود را باور ندارند و استعداد و توانایی خود را نادیده می گیرند. دوره بهبودی در این نوع از تنهایی نسبتاً طولانی است و مستلزم صرف زمان و انرژی و تلاش فرد برای شناخت ابعاد مختلف روانی خویشتن است تا بتواند هیجاناتش را مدیریت کند و به شیوه سالم و سازگارانه آنها را هدایت کند.
تنهایی بنیادین وجودی، نوع سوم تنهایی از دیدگاه یالوم است که بسیار ژرف تر و پیچیده تر است و متمرکز بر هستی است و به صورت کلی به معنای این است که فرد هم از دیگران و هم از دنیا خود را جدا و تنها می بیند و می داند که زمانی باید به تنهایی این دنیا را ترک کند. بسیاری از افراد با این نوع اضطراب روبه رو می شوند و با وحشت درمی یابند که ممکن است زمانی از راه برسد که هیچکس به آنها فکر نکند و حتی هیچ اثر و خاطره ای از آنها باقی نماند. این مضمون و این شکل از تنهایی دستمایه آثار بسیاری از شاعران و نویسندگان بوده است.
افراد به روش های متفاوتی با اضطراب تنهایی روبه رو می شوند و یا سعی می کنند آن را سرکوب و انکار کنند. یکی از عمده ترین راهکارهای مقابله ای انسان امروزی در عصر دیجیتال استفاده از اینترنت و فضای مجازی است؛ اما استفاده بی رویه از این ابزار انسان را منزوی تر و تنهاتر ساخته است. انسانی که برای گریز از تنهایی درون فردی و بین فردی به برنامه های مختلف اینترنتی پناه می برد و برای حل مسئله تنهایی بین فردی که به دلایل مختلفی( ازجمله مشکلات خانوادگی، اقتصادی، مهاجرت، مشکلات روانی و…) برایش ایجاد شده است و همچنین عدم شناخت خود که زیربنای تنهایی درون فردی است به مسیری پناه می برد که او را در واقع تنهاتر از قبل می کند و چه بسا بر مشکلاتش اضافه می کند، چرا که هیچ گزینه ای نمی تواند جای ارتباط واقعی که در آن تمام حواس انسان فعالانه در حال کشف و تعامل هستند را بگیرد، آنچه از نزدیک می بینیم و لمس می کنیم، می بوئیم و می شنویم فرسنگ ها با آنچه در تصویر صفحات مجازی می بینیم متفاوت است، حتی تماس تصویری و گفتگوی زنده ای که در فضای مجازی صورت می گیرد در حقیقت زنده نیست و تمام عناصر حیات در آن جریان ندارد و نمی تواند پاسخگوی نیاز انسان به تعامل و ارتباط باشد. انسان در انزوا و تنهایی طولانی مدت بدون شک بیمار خواهد شد و به همین دلیل است که مجازات زندان سخت ترین تنبیه و مجازات در زندان تک سلولی بدترین و کشنده ترین شکنجه است.
طبق شواهد شاید بتوان ادعا کرد که بشر امروز با وجود داشتن ارتباطات گسترده تر و بی حدومرزتر، بیش از گذشته تنهاست و موجودیست مضطرب که زندگی را در لابلای شبکه های مجازی جستجو می کند و نمی داند که زمان گرانمایه عمرش چگونه به یک چشم برهم زدن در حال فروپاشی و پایان یافتن است.
تنهایی بنیادین یا وجودی نسبت به دو نوع تنهایی دیگر، بسیار ژرف تر و پیچیده تر است و شاید بتوان گفت اکثر افراد تنها راهی که برای مقابله با آن انتخاب می کنند انکار یا سرکوب کردن است و تعداد محدودی نیز به صورت عمیق و آگاهانه با این مسئله روبه رو می شوند و هستی خود را به چالش می کشند و به دنبال معنایی عمیق تر برای بودن خود می گردند.
در حقیقت هر انسانی در ذات خود تنهاست و احساس تنهایی را تجربه خواهد کرد و این شکل ازتنهایی با تنها ماندن و انزوا متفاوت است. تنهایی وجودی یکی از موضوعات مهم و مورد توجه شاعران و نویسندگان و اندیشمندان است. شالوده اصلی آن، این حقیقت گریزناپذیراست که تنهایی بخشی جدایی ناپذیر از سرشت انسان است و دیر یا زود با آن مواجه خواهد شد ؛ تعداد زیادی از فیلسوفان و صوفیان و عارفان برای تهذیب نفس و رسیدن به تعالی هر از چند گاهی مسیر عزلت و دوری گزینی از دنیا و ریاضت کشیدن را در پیش می گیرند و با این شیوه خود را با اضطراب تنهایی وجودی روبه رو می سازند تا با جهان هستی و هستی خود به صلح برسند.
مولانا شاعر گرانمایه و اندیشمند به بحث تنهایی در اشکال مختلف پرداخته است و تنهایی را دارای انواع مختلفی می داند که بعضی مطلوب و بعضی نامطلوب است. مولانا در اشعارش اشاره کرده است که بعضی از مردم در روان ما تأثیر بدی می گذارند و باید از آنها دوری کرد، گاهی به رسم عارفان توصیه به خلوت و تنهایی می کند و گاهی دعوت به صحبت و معاشرت ؛ مولانا صحبت را بر خلوت ارجح تر می داند به شرط آنکه حشر و نشر با صالحان باشد نه با طالحان! در واقع خلوت و تنهایی بهتر از همنشین بد است !
بحث تنهایی در عصر حاضر یکی از مسائل جدی و حائز اهمیتی است که باید با توجه و دقت بیشتری به آن پرداخت. انسان دنیای مجازی زندگی را لمس نمی کند و تنها زمان را با سرعت و شتاب و به سطحی ترین شکل ممکن می گذراند ، مثل یک ماهی در دریاچه ای است که تمام آرزویش رسیدن به اقیانوس است و غافل از این است که آب اقیانوس هم، حکم همان آب را برای آبشش های او دارد! در واقع زندگی، بودن در اینجا و اکنون و حضور با تمام حواس و ذهن آگاهی در همان لحظه و مکان است. انسان دنیای مجازی زندگی را در سرعت زمان گم کرده است و برای گریز از رنج تنهایی به دنیایی پناه برده است که واقعی نیست و خود او نیز در آن تنها یک ذهنیت و تصوری است که از خود دارد و واقعیت کامل نیست ! زندگی در دنیای مجازی مانند خواب دیدن است و در آن زمان و مکان ملموس و باورپذیر نیست، فضای سورئالی که هم واقعی است و هم واقعیت ندارد.
آنچه اکنون بیشتر از هر چیزی به آن نیاز داریم کم کردن سرعت و شتاب در زندگیست، ما زندگی را لابلای زمان گم کرده ایم و بیشتر از هر زمانی تنهاتر شده ایم؛ گاهی باید توقف کامل کرد و ساعت ها در گوشه ای نشست و حتی هیچ کاری انجام نداد و تنها باید با تمام حواس آنچه را که در جهان هستی در حال وقوع است دید. زندگی را باید بوئید ، زندگی را باید لمس کرد ، زندگی را باید شنید ، زندگی را باید با دقت نگاه کرد و چشید.

انتشار در هفته نامه صدای آزادی / شماره 647

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *