بعضی خوابند و بعضی خوابتر! / یادداشتی از میلاد کلوند
کاش صدایم آنقدر بلند بود که وقتی فریاد می کشیدم قدرتش می توانست خواب شبانه ی همه اهالی شهر را بشکند و موج صدایم به قدرتی شبیه موج هایی که پدرانمان را گرفت، همه ذهن ها را به لرزه می انداخت
این تنها یکی از آرزوهایم است آن هم در راه روشن سازی مردم و نگاه و تفکرشان. دغدغه بزرگی است حداقل برای من. ساعت پنج صبح است. از خواب پریده ام. به خاطر نمی آورم چرا اما معمولا آدمی یا به اندازه کافی خوابیده و از خواب می پرد یا آشفته خوابی دیده. کافی نخوابیده ام …
انسان است و عادتهایش. سراغ گوشی موبایلم می روم و اینترنتش را روشن میکنم. دوستی داستانکی را بازنشر کرده که دلم برای دیدنش هولم میدهد. گِل بگیرندت دل
سری که درد نمی کند را دستمال نمی بندند. زور هرکسی را می آیم الا دل خویش، او همیشه مرا زمین می زند. پهلوان راست میگفت. بگذریم.
داستانک را باز کردم و آن ویدیو را نگاه کردم. یک سوال: من اشتباه می کنم یا ارزش هامان جابجا شده اند؟ ویدیو یک کودک هشت ساله بود که یادم می آید چندی پیش پدر و مادرش او را راهی دنیای مجازی کردند که ویدیو های طنز پرکند و مردم به او بخندند. اما قضیه به این سادگی ها نبود و نیست. این روزها کودک منبع درآمدی برای پدر و مادر شده
و مانده ام اگر کودک یک روزی نخواهد دیگر کس و ناکس اورا در هر نقشی و با هر چهره ای و برای هر هدفی ببینند، چه باید کرد ؟! احتمالا پدر و مادرش او را آق می کنند؟!
خب پس با دوران جاهلیت چه فرقی کرده ایم؟ چه فضایی برای پرورش سالم دخترکان و پسرکانمان فراهم کرده ایم؟
چه ساعت تلخی شد. دوستم را نفرین کنم یا خوابی که مرا خواب زده و بیدار کرد یا آن پدر و مادر را؟
دنیای مجازی را ؟ اشتباه نکنید. همین فضا عامل رشد بی نهایت انسان شده است به شرطی که انسانش تفکر سالم داشته باشد تفکری که رشد بطلبد از نوع واقعی
چند سوال ذهن مرا درگیر کرده: آن فرزند چه درکی از تورم و اختلاس دارد؟ آن کودک چه درکی از طلاق دارد؟ آن کودک چه درکی از بیکاری یا ثروت دارد؟ هیچ درکی مگر آنکه پدر و مادر به شفافیت هرچه تمام تر ذهن پاک کودک را یا به تعبیر جان لاک (از نظریه پردازان روان شناسی رشد) لوح سفید کودک را خدشه دار کرده باشند و اورا مجاب و تشویق به تولید محتوای بی هدف و پوچ در دنیای نامراد مجازی. بعد از جان لاک ژاک روسو آمد و گفت: کودکان ذاتا خوب هستند. ای داد بی داد چه کرده ایم با این فرشته های پاک
آینده ی کودک چه می شود ؟ آیا همین راه را ادامه می دهد؟
امیدوارم به سینما راه پیدا کند (که بعید میدانم چون از او حرفه ای تر هایش را به سینما راه ندادند) تنها امید باقی مانده این است که به عصر جدید ببرندش و استعداد شناخته شود (بعید میدانم چون در جدیدترین تعریف استعداد هم دیگر خبری از این المان ها نیست)
خب اگر فضای مجازی فیلتر شد با پسماند های کثیفش در ذهن کودک چه می کنید؟ اگر فیلتر نشد با اینده ی فکری آلوده کودک چه می کنید؟
اگر روزی دیگر مجازی نبود و این راه درآمدی نبود که بتوانید نیاز های مالی کودک را فراهم کنید جوابش را چه می دهید؟
آن وقت آرزو نمی کنید که کاش فقر و ثروت را برایش تعریف نکرده بودید؟
اگر سن بلوغ تغییراتی در چهره و صدای کودک پدید آورد و دیگر خوشش نیامد حتی چهره ی خودش را در آینه ببیند (یک اتفاق طبیعی) آن وقت چطور باید وارد مجازی شود؟ بله با تغییر چهره خودش یا نه! کناره گیری میکند و افسرده می شود. آه که تفکرمان آنقدر خراب است که حتی اگر بیماری روحی هم بگیریم باز میگوییم روان شناس چه می کند؟! و معتقدیم که نیازی به مراجعه به روان شناس هم نداریم
قدیم پدر و مادر خودشان را به آب و آتش می زدند تا فرزندشان شکوفا شود امروزه پدر و مادر فرزند را به آب و آتش می زنند تا عقده های نشکفته ی خودشان شکوفا شود.
چه مبارک سحری بود و …
دیگر خوابم نمی برد، به صدای سکوت شب گوش می کنم
به رنگ دم صبح آسمان چشم می دوزم .به خانه ی آن کودک فکر میکنم. صحنه ی عجیبی را می بینم.می بینم که کودک خواب است، پدر و مادر خواب تر …
ارتباط خوب است اما ساختن میخواهد.فرزند خوب آرزوی هر پدر و مادری است اما ساختن میخواد.فرزند خوب را ارتباط خوب می سازد.فرزند خوب وابسته ی خارج از خانواده نمی شود و اگر شد این از ضعف محیط داخلی بوده که نتوانسته فرزند را آنگونه که باید بشناسد.
دغدغه ی من ساخت ارتباطی است که فرزند در آن تباه نشود و پدر و مادر بعد ها تباه شدنش را نزنند توی سرش و بگویند آن همه برایت زحمت کشیدیم و هیچ نشدی !
ببخشید اما کدام زحمت ؟ کدام همه؟
سوال های خوبی هستن بنظرم و برای کوتاهی این مطلب همین سوال ها کافیست!
ایام به کام
اما به کام خودتان نه چیزی که خودتان نیستید(به هردوی نظریه های نام برده در متن نقد وارد است و البته نقاط قوت هم دارند. دلیل استفاده از آنها در مطلب برای انتقال بهتر محتوا بوده)