امید کلهر در گفتگو با صدای آزادی: نسل امروز حوصله شنیدن شعر بلند و سنگین را ندارد
نسلهای کهنه و نو در عرصه ادبیات کوردی در جغرافیای کرماشان دست به دست هم می دهند تا همچنان زاگرسِ فرهنگی، صخرههای تازه تر بیافریند و بر اعتبار فرهنگی این دیار تاریخی افزوده گردد. کم نیستند شاعران جوانی که دل به شمیم گل های زاگرس شعر کوردی سپرده اند. یکی از این شاعران جوان و جویای نام، «امید کلهر» است. امید شاعر و ترانه سرانه سرای خوبی است. برخی از ترانه هایش را خوانندگان خوشنام خوانده اند و مجموعه شعر «خیال»ش را بسیاری دیده و خواندهاند. کتابی هم از وی به نام افسون منتشر شده است. از همین پنجرهی جمله های کوتاه پیش رو می توان به دنیای «امید» سرکشید:
«بیست و یکم دیماه ۱۳۶۲ در روزهایی که بمب ها و راکت های میراژهای عراقی، شهر گیلانغرب را آماج حملات خودش قرارداده بود و مردم آواره کوهستان بودند، دقیقا روبروی رشتهكوه سركش در چادری سرد چشمم به جهان گشوده شد و در ناامیدی مطلق جنگ، اسمم را «امید» گذاشتند. شاید مهمترین گوهر گمشدهی آن سالهای سرد «امید» بوده است! خانواده ام خیلی اهل هنر نبودند ولی پدربزرگم هوره میخواند، دوران نوجوانی چندکتاب کوردی خواندم، شعرهای بانان و رضا موزونی و نرمهواران جلیل آهنگرنژاد هم باعث علاقهی بیشترم شد. شاید باورنکنید که دوران جوانی، سپهری یا فروغ نخواندم، ولی تا دلتان بخواهد بجای درس كتابهای كوردی را شبها تا نیمه شب میخواندم و بدین ترتیب تا بیست و پنج سالگی، زندگی برای من اینچنین سپری شد.
استخدامم در دانشگاه آزاد تهران باعث شد ارتباطات بیشتری با اهالی فرهنگ داشته باشم و به سرعت پیگیر فراگیری گویشهای دیگر کوردی شدم ، یادم می آید در روزی که به گیلانغرب رفته بودم و کتاب «سالهیل له كیس چی» بانان را با همكاری هیوا پاشایی و سجاد جهانفرد و خانم دانشی در دست چاپ داشتیم که حادثهی مرگ پدر و حزن و اندوهش آغازگر اولین جرقهی شعر من بود. گفتم که:
م ، بێ ت، داوڵێگم بێ دهس و پا
له ناو یهێ جاڕ سزیاێ مهن وه تهنیا
و این اولین بیت شعری بود که در سال ١٣٩٠ آغازی تازه را برایم رقم زد. در ابتدا شعرهای سپید کلهری و سورانی مینوشتم و کتاب خیال نیز در سال۹۱ در همین راستا و به پدر کوچ کرده ام تقدیم شد. راستش را بخواهید الگوی اصلی من و استاد من سعیدعبادتیان بود با شعرهای مسحور کننده و بی نظیرش، در حالیکه بیشتر شعرهای بانان را از خودش بهتر حفظ کرده بودم
من اصلاً و ابداً ادعایی مبنی بر شاعربودن ندارم و نخواهم داشت و همیشه نقدهای اساتیدم را به دیدهی منت قبول كردهام. گاهگاهی شعر فارسی مینویسم که از طریق آن مخاطبان فارس زبان نیز با فرهنگ کوردی آشنایی پیدا کنند و کتاب «افسون» در سال ۹۴ با این هدف چاپ شد. به حوزهی ترانه هم وارد شدم. به دلیل اینكه زبان كوردی از صدای خوانندههای کرماشانی کمتر به گوش میرسید و اگر هم بود با مضامین کوچه بازاری همراه بود و هدف من از ترانه سرایی، ارتباط با نسل جدید و با شیوهای جدید از زبان کوردی و همچنین در مسیر کوردی قراردادن خوانندههایی است که با کمبود ترانه کوردی مواجه شده اند و به دنبال فضای مدرن تر از شعر کوردی برای حفظ ارتباط با نسل جدیدم:
من دڵ بهسایمو، تو چهمهداند
قهسهم دام نهچی ،وه چهوهگاند
گوڵدان ناو ماڵ، بێ تو سهوز نیه
دی هیچ ماهیێگ ،له ناو حهوز نیه
قاپ عهكسهگهد ،هێمان ها دیوار
ههر دڵم نیهتێ ،بارمهێهو خوار
له پاێ پهنجره ، سهر له قهێ شیشه
چهوهڕێد مینم ، تا گهر ههمیشه
ترانههای گولباخی حسام لرنژاد و بیستیون مسعود عزیزی و تاراج رضامرادیان از کارهای به روزتر بنده هست و دوست دارم شعرم مثل نسیمی صبحگاهی که بوی گلهای یاس را پخش میکند، در خاطر مردم نیشتمانم ماندگار شود و در این راستا منظومه ای عاشقانهی كوردی بنام «كانی و كانیار» در دست دارم كه سالهاست بخشی عمده از ذهنم را به خود مشغول کرده و امیدوارم روزی به دست مخاطبان با فرهنگ شعر کوردی برسد. كانیار پسری است كه عاشق كانی میشود ولی كانی با مرد دیگری ازدواج میكند و یكروز در هوایی بارانی نگاهشان درهم قفل میشود…. كانیار:
یەێ گلە چەتر، هادەسدان
لە ئێ ـ هەواێ وارانیە
ئیوە گەپ عشق دەین و م
هەواێ دڵم تووفانیه
دوست دارم دیگر قلم بهدستان هم كوتاه نویسی و ساده نویسی را دستوركار قرار بدهند. چون نسل جدید دیگر حوصلهی خواندن شعربلند و سنگین را ندارد و از طریق کوتاه نویسی و کلمات غیر تکراری این جذابیت را برایشان ایجاد کنیم تا شعر کوردی همچنان استوارتر بماند
له شوونم نهو ، من جوور وا
میلکان نهێرم ، له ناو هیچ جا
***
رهسین وه ت، خو مهحاڵه
خهوه ، ئهزرهته ،خێاڵه
بیلا خێاڵم باێده لاد
دهس لهناو دهسو پاوهپاد
جوور عاشق دڵدارێ
له ناو پارك پهڕ شارێ
له بان نیمكهتێ ،نیشیم
نهخش پایز ،وهچهو كیشیم
وهختێ واران تك تك وارێ
گهپ عشق دهیم ،له ژێر دارێ
له پاێ پرچ بید مهجنون
جوور ڕێوارێ ،بێ سهر شوون
م خو ،بۊمهسه مێواند
سهرم نامهسه،قهێ شاند
هناێ دهسم،له زڵفاند
وهختێ نووڕم ،وهچاواند
بیلا ،خوهم بومه قورواند
بیلا بمرم ، له داواند
هفته نامه صدای آزادی/ شماره 572/ اردیبهشت 1399