احسان نجفی در گفتگو با صدای آزادی: تلاش می کنم از دریچه تازه تری به دنیا نگاه کنم
تا چاپ اولین کتابش ،برای دوستداران شعر تنها ، کسی بود مثل بقیه . شاعری بود در انجمنی و جشنواره ای و… اما برای من که پیگیر آثار کوردی هستم ، احسان نجفی را پس از چاپ اولین کتابش شناختم . کتابی با فاکتورهایی ویژه و شعرهایی که نشان از استخوانداری می داد. شعرهایی که شناسنامه هایی معتبر داشتند. اینجا بود که می بایست کارهای احسان را به طور جدی تر پیگیری می کردم . خبر چاپ کتابش که هنوز یک روز از آن نمی گذرد ، باعث شد که با او به بهانه ی چاپ کتاب تازه اش به گفتگو بنشینم. گفتگویی کوتاه که می تواند دریچه ای بر شناختی تازه از یک شاعر نوجوی کورد کرماشانی باشد.
نجفی می گوید: «در بهمن ماه ۱۳۶۴ در روستای چیابور کاکی در نزدیکی شهر گهواره به دنیا آمدم، هشت سال اول زندگی را در روستا گذراندم، یادم نمی آید در شعر از واژه ای استفاده کرده باشم که از آن سال ها و از لابه لای آن درختان و سنگ ها نگذشته باشد. » این شما و این گفتگویی با شاعری که اینده از آن اوست:
چرا در میان همه ی هنرها با شعر دست دوستی داده اید؟
در مقدمه کتاب اولم اشاره کرده ام به اینکه در کودکی تا مدت ها فکر می کردم هر انسانی که می میرد او را در قله ای دفن می کنند. به همین خاطر همیشه بین من و کوه یک «نمی دانمی» بود که بعدها فهمیدم به آن شعر می گویند. در واقع شعر بهترین پاسخ است به تمامی نمی دانم ها.
ناظران حوزه فرهنگ این سامان، احسان نجفی را جزو نسل دوم نوگرای شعر کوردی در این سال ها می دانند. مولفه های این نوگرایی در نگاه شما کدامند؟
در پاسخ به این سوال باید بگویم، که نوگرایی جدایی سنت از اکنون نیست. بلکه پیوستن آن دو به یکدیگر است و شخص مبدع کسی است که بتواند روزگار تازه و گذشته و میراث ادبی و فرهنگی را دریابد و تلاش کند با این تضادها و تناقضات موجود تازه ای بیافریند. نوگرایی در شعر مولفه های گوناگونی دارد که عبارتند از:
الگوگریزی: یعنی رهایی از قالب های قدیمی و قید و بندهای ظاهری. تا شاعر بتواند افکار و اندیشه های خود را با آزادی کامل بیان کند.
استفاده از تصویرپردازی: در واقع دنیای تازه نیازمند تصاویر تازه و جاندار است، ادبیات زبان گویای رنجها و مشکلات و آرمان های مردم است و چون این مسائل تا حدود زیادی از نسلی به نسل دیگر متفاوت است بنابراین بیان آن ها نیازمند تصاویر و زبان تازه تری می باشد.
استفاده از واژه ای معمولی و رایج: به عبارت دیگر زبان شاعر باید زبان ساده و قابل فهم برای دیگران باشد.باید مجال را برای جولان ابزارهای بیانی باز نگاه داشت.- بهره گیری از میراث سنتی: ازراپاوند می گوید: یکی از اهداف اصلی نوگرایی نو کردن سنت است. این که من چقدر در نوگرایی موفق بوده ام ، را باید مخاطب و منتقد بررسی کند.
تفاوت نگاه ها همواره دو سویه بوده. یا یکی از عوامل پویایی هنر بوده و یا به نوعی تخریب انجامیده است، در میان تلاشگران ادبیات کوردی در این سال ها این تفاوت نگاه روز به روز رنگ تازه تری می گیرد. چگونه می توان از مسیر این تفاوت سلیقه ها، به آرمان شهر پویایی رسید؟
تک صدایی بزرگترین آفتی است که می تواند گریبان جامعه و هنر را بگیرد. تک صدایی است که ما را به زود قضاوت کردن و همچنین پذیرش قضاوت عجولانه دیگران وامی دارد. ما نیاز داریم هر یک از پنجره ی خانه ی خود به برف نگاه کنیم وگرنه آدم برفی ای که می سازیم زیبا نخواهد بود. امروزه در هجوم رسانه هایی که همه را شبیه به هم بار می آورند، بی گمان تفاوت نگاه ها به دور از تعصبات و کوته فکری می تواند دنیای زیباتری را به ارمغان بیاورد. تصور کنید در یک عروسی همه زن ها پیراهن کوردی یک رنگ بپوشند.
جالب و شنیدنی گفتید . حال مسیر سوالات را تغییر بدهیم! در جملاتی کوتاه ، دنیای شاعرانه ی دو مجموعه شعرتان را توصیف کنید؟
ببینید! به نظر من پاسخ به این سوال یعنی پاسخ به این که شعر چیست؟ بزرگی می گوید: اگر از من بپرسید شعر چیست نمی دانم اما اگر نپرسید می دانم!
آیا مجموعه شعر دوم همچنان مسیر کتاب گذشته را هموار می کند یا دنیای تازه تری را به روی مخاطب می گشاید؟ اگر پاسخ آری است، دنیای تازه شعریتان چه فاکتورهایی دارد؟
امروزِ من ادامه دیروز است و این در مورد شعر نیز صادق است. نمی توان روزها را از هم جدا کرد.شعر من زندگی من است. هر روز تلاش می کنم از دریچه تازه تری به دنیا نگاه کنم. اما اینکه چقدر توانستم نگاه های تازه را به شعر منتقل کنم پاسخش با مخاطب است.
در میان نام های متعدد که می توانستید برای مجموعه تان انتخاب کنید چرا و چگونه به «گلوه ده ره» رسیدید؟
متاسفانه بعد از حذف چندین صفحه از کتاب و تغییر چند باره نام آن در اداره ی ارشاد، این آخرین نامی بود که مورد تایید شورای کتاب واقع شد. البته من از انتخاب این نام ناراضی نیستم، گلوه ده ره یکی از مقام های تنبور می باشد که در شاهنامه ی کوردی به معنای بازگرداندن فر و شکوه ایزدی آمده است.
با توجه به شعرهایی فارسی که از شما خوانده ایم،آیا کتابی فارسی نیز از شما در انتظار چاپ است؟ یا به عشق زبان مادری «کوردی» می نویسید؟
خیر، واژگان کدام زبان به جز زبان مادری می توانند تداعی کننده ی تصوری که من از کوه، درخت، مادر و … دارم، باشند؟ هیچکدام از پیشرفت های مادی و اقتصادی دارای اعتبار نیست، ممکن است سیلی بیاید وهمه چیز را با خود ببرد، تنها هویت فرهنگی هر شخص است که دارای اعتبار است و جایگاه او را در نظام هستی مشخص خواهد کرد. روی شالوده «فرهنگ» باز هم می توان دیوار ساخت.
حرف پایانی تان برای این گفتگو؟
با تشکر از شما، در پایان جا دارد از دوستی های دوستانم در انجمن ادبی مهر کرمانشاه و همچنین محبت های بی پایان ژیار جهانفرد عزیز تشکر کنم.
انتشار در هفته نامه صدای آزادی شماره 354