رضا موزونی: در بازار مجازی اجناس دست چندم با بسته‌بندی شیک به مخاطب عرضه می‌شود

 

 

توصیه شاعر کرماشانی: به فالورهای فیک نباید دلخوش باشند

صدای آزادی-سرویس فرهنگی: اگر چه در این روزگار، بازار کتابسازی، ابهت نویسندگان قابل را نیز با خدشه روبرو ساخته، اما هنوز کسانی هستند که در این آشفته بازار، رد پایی جدی از قلم وزین خود را برجای می‌گذارند و کتابهایی از آنها به بازار می آید که عده ای با شوق تمام برای خرید و خواندن آن به سراغ کتابفروشی های معتبر می رند. رضا موزونی از جمله نام های معتبری است که در فرهنگ و ادب کوردی کلهری جایگاهی فراموش نشدنی دارد. از این شاعر و پژوهشگر کتابی تازه با نام «در سفارت آغوش تو» منتشر شده که بهانه‌ی گفتگویی خواندنی است. با همین کلمات پیش رو برای لحظاتی به دنیایش سفر می‌کنیم:

در میان کنشگران فرهنگ  و ادبیات، کسی مثل شما در همه وادی ها فعالیت نداشته است. از داستان گرفته تا شعر بزرگسال و از پژوهش تا ادبیات کودک. جدا از اینها دو گستره‌ی زبانی کوردی و فارسی را هم برای چنین فعالیتهایی برگزیده اید. تازه هم به شعر آزاد رسیده اید. دلیل این همه تنوع را چه می دانید؟

شروع فعالیت‌های ادبی ما در دهه هفتاد با شعر کوردی و فارسی بزرگ‌سال شکل گرفت. آن روزگار مجله هایی چون جوانان و صفحات ادبی روزنامه‌های کشوری و استانی شعر شاعران را منتشر می‌کردند. معمولا در شبهای شعر وانجمن‌ها بیشتر آثار فارسی ارائه می‌شدند. در این مجلات جایی برای انعکاس شعر کوردی وجود نداشت و فقط آقار فارسی منتشر می‌شدند

شروع نسبتا خوبی با غزل فارسی داشتیم و بیشتر آثار ما و هم‌نسلان ما در کنار آثار بزرگان شعر منعکس می شد و تشویق خوبی برای ادامه راه بود. در انجمن‌های ادبی هم وضعیت همین بود.تا اینکه کم‌کم اشعار کوردی را در شبهای شعر و انجمنهای ادبی ارایه دادیم و با استقبال خوب  مخاطبان روبرو شد و کم‌کم شاعران کورد هم به این سمت روی آوردند و بازار شعر کوردی رونق گرفت

ورودم به کانون پرورش فکری کودکان فرصت خوبی برای آشنایی جدی‌ام با ادبیات کودکان و نیز ارتباط مستقیم با کودکان بود. و همین جا بود که اولین شعرهای کودکانه را برای بچه‌ها گفتم و با واکنش خوب آنها مواجه شد. طوری که در انجمنهای شعر معمولا می‌خواستند که اثری برای کودکان را هم بخوانم.

«یه‌ی شه‌و ئه‌گه‌ر بچیدن»  اولین مجموعه شعرم بود که با شمارگان بالایی به بازار نشر آمد و به راحتی هم فروش رفت. این کتاب مجموعه‌ی غزل بود و انتهای کتاب هم ۱۲ شعر کودک را هم آوردم و بعدها متوجه شدم که دلیل استقبال بالا از این کتاب بیشتر به خاطر شعر کودک آن بوده است.

مسیر سرایش و تجربه اندوزی در این دو پنجره ادامه یافت و کتابهای«میمگه جاروبه‌رقی»، «تاتی»، «ختی‌متی» و دو کتاب دیگر که هنوز فرصت نشر نیافته‌اند حاصل گشت و گذار در دنیای کودک با زبان کوردی بودند و کتابهای “چراخ” و  جامه‌ک” هم غزلهای کوردی بودند که در این دو کتاب آمده‌اند.

بعدها با مطالعه بیشتر ادبیات کودکان و تجربه حضور در جشنواره‌های قصه‌گویی و فعالیتهای مرتبط با کتاب کودکان،مرا علاقمند به حضور در دنیای داستان کودکان نمود و کتاب‌های داستانی «مورچه و گلوله کاموا» اتتشارات علمی فرهنگی، «یخی که عاشق خورشید شد»، «پسر صیاد»، «شاید این کتاب منفجر شود» و «همه بچه‌ها لاک‌پشت کوچولو هستند» از انتشارات  مدرسه و انتشارات کانون تاکنون میوه‌ی شیرین باغ زیبای ادبیات کودکان بوده‌اند.

و در حوزه پژوهش هم تجربه اجرا در رادیو وتلویزیون و آشنایی با فرهنگ مردم و کمبود کتاب های پژوهشی تخصصی در برخی حوزه‌ها ،انگیزه‌ی ورود به این حوزه ‌ها گردبد و دو اثر «ترانه‌های سرزمین مادری» که اکنون چاپ ششم آن هم منتشر شده است و نیز «چل تاق چل نیم تاق» حاصل کندو کاو در این وادی شیرین و شگفت ‌اند و بالاخره «سان و سیف» که مجموعه شعرهای آزاد کوتاه و هایکو وار من است که سال گذشته منتشر شد.

تازه ترین اثرتان با نام «در سفارت آغوش تو» راهی بازار نشر شده است. مشتاقیم این اثر از زبان خود شما معرفی شود.

خب این کتاب با تمام آثار من متفاوت است.مجموعه‌ی شعرهای کوتاه آزاد به زبان فارسی با محتوای عاطفی و عاشقانه. تجربه شیرینی که ابتدا با نشر تعدادی از آنها در فضای مجازی احساس شد.این شعرها بسیار کوتاه‌اند و کلمات در آنها نقش مهمی دارند. محتوا محور و عاطفی‌اند که به نظرم اینگونه شعرهای کوتاه با دنیای امروز تناسب بیشتری دارند. شاید مخاطب عام چندان حوصله مطالعه رمان و شعرهای بلند را نداشته باشند و اینگونه اشعار با استقبال بیشتری مواجه می‌شوند.

قبل از این تجربیاتی در شعر کوتاه در زبان کوردی داشتید و به صورت کتابی با نام «سان و سێف» به دست مخاطبان رسید. چرا این روزها «کوتاه سروده‌ها» را برگزیده اید ؟‌ دلیل خاصی داشت که به این حوزه ورود کردید؟

خب شاعرانی بسیاری در حوزه شعر کوتاه و هایکو کار کرده‌اند. شاید مطالعه آثار شعرایی مثل محمود درویش، ازدمیر آصف، بیژن نجدی ، جمال ثریا،نزار قبانی،ناظم حکمت و…..باعث سرک کشیدن به این دنیای شیرین شد.

در کتاب «در سفارت آغوش تو» سعی کرداه‌ام حتی یک کلمه اضافه نباشد برای همین گاهی یک شعر فقط چهار کلمه است. یک نویسنده ترک جایی گفته است تنها جمله هایی که  با گریه نوشته شوند با گریه خوانده می شوند و این یعنی اینکه شاعر و خالق هر اثری باید خودش اثرش را دوست داشته باشد و با آن حس بگیرد و مطمئنا هر اثری که با عاطفه خلق شود و با تکنیک آمیخته شود مخاطبان خود را خواهد یافت که امیدوارم در این بازار نا امید کننده‌ی چاپ و نشر این کتاب بتواند به دست مخاطبانش برسد.

یکی از مشکلات عرصه های فرهنگی برای اهل قلم عدم چرخه‌های فرهنگی از شاعر، نشر ، توزیع تا رسیدن به مخاطب است. از کتابهای فارسی استقبال نمی شود و از تازه های نشر کوردی هم استقبال کمی می شود. چه کساتی هایی را در این چرخه ی فرهنگی می بینید؟

در کمرنگی بازار نشر و کتاب شکی نیست مشکلات اقتصادی فرصت نفس کشیدن را از مردم گرفته است.گاهی اوقات خود ما هم از اینکه در این وضعیت فلاکت اقتصادی داریم همچنان به شعر و ادبیات فکر می‌کنیم به سلامت عقلی خود شک داریم.از مخاطب احساس شرم داریم که نکند مخاطب ما فکر کند که ما چقدر از مرحله پرت هستیم! جایی که سفره‌ها خالی از نان‌اند چه جایی شعر نوشتن وشعر  خواندن!

چه جای شعر عاطفی و عاشقانه! مگر جانی برای عشق مانده است؟! می خواهم بگویم این مشکل گریبانگیر کتاب در تمام این کشور است و به آثار من و شما منحصر نمی‌شود. اگر خوشبینانه هم نگاه کنیم بازهم شعرها و آثار ما و،شما هنوز مخاطبان قدرشناسی دارد که اگر نتوانند آن را تهیه کنند ولی در معرفی آن می‌کوشند‌.

عدم استقبال مخاطب به دلیل ضعف شعر نیست.دلیلش قیمت بالای کتاب و ناتوانی مالی مخاطب است.و اینکه انگیزه‌ای و ذوقی برای شعر نمانده است. با این هم هنوز چراغهایی کم سو روشن است.و امیدوار باید بود.

فضای مجازی چه تاثیراتی بر جریات طبیعی ادبیات کوردی در جغرافیای کرماشان و ایلام گذاشته است؟  آیا چنین فضایی به رشد طبیعی ادبیات لطمه نزده است؟

فضای مجازی یکباره تمام ابعاد زندگی ما را گرفت .از اقتصاد و فرهنگ و سیاست و همه چیز. بر روی شعر و ادبیات هم سایه انداخته است. چاقویی دو لبه بود هم جراحی کرد و هم برید و مجروح کرد. در معرفی شعر و ادبیات کوردی موثر بود، اما نتوانست تفاوت شعر فاخر و شعر بازاری را به مخاطب بفهماند.

روزگاری در انجمنهای ادبی یک لغزش کوتاه وزنی در شعر برای یک شاعر رده‌ی متوسط هم باعث دغدغه‌ی فکری او می‌شد. شاعران با حساسیت بسیار شعرهایشان زا می‌خواندند و شعرها نقد می‌شدند.

اما امروز هر کسی می‌تواند شعرگونه‌های خود را به خورد مخاطب بدهد و با سیل لایک‌ها و تاییدهای عاشقانه هم مواجه شود.این فضای بی در وپیکر حتی بر شعربرخی شاعران قابل هم تاثیر گذاشته است.

خیلی مایه امیدواری نیست. در این بازار گاهی اجناس دست چندم با بسته‌بندی های شیک به مخاطب عرضه می‌شود. میوه‌ها از بیرون شاداب و در باطن بی طعم و بی‌مزه‌اند. در این میدان بار آنها که صدای گنده‌تر و دکان بزرگتری دارند فروش بیشتری دارند.

به فالورهای فیک نباید دلخوش بود. این روزها معیارهای شعر خیلی عوض شده‌اند و دنیای مجازی شگفتی‌های بسیار دارد. در جایی پیش از این گفته‌ام ادبیات فرزندان خود را می‌شناسد. خیلی‌ها آمده‌اند و زود رفته‌اند و تعدادی هم هنوز مانده‌اند. من باور دارم دارم شعر و ادبیات در طول تاریخ با چنین پدیده‌ی شگفتی مواجه نشده است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *