گفتگوی پرویز بنفشی یا صدای آزادی: هیچ گاه صحنه فرهنگی را ترک نکرده‌ام

 

او را این روزها گاهی در لایوهای اینستاگرامی می بینیم. می آید و با همان سادگی‌اش شعری می‌خواند و می‌رود. حالا مخاطب این لایوها چقدر جدی هستند؟ بماند!. مردی با بیش از هفتاد سال سن و با تجربیاتی مقبول در عرصه‌ی شعر کوردی کلهری. این روزها به گفته‌ی خودش به هیچ کاری مشغول نیست مگر مطالعه و اگر هم باشد، خلق شعری تازه. سی سال معلم بوده و پیشکسوت شعر گیلان غرب است و حقی هم بر گردن شاعرانی دارد که پس از او آمده اند. چون اولین تجربه های جمعی شعر و شکل دهی به انجمن در آن شهر به نام وی در تاریخ ادبی کوردی ثبت شده است. حالا پس از سالها صدای آزادی با او گفتگویی انجام داده که برای مخاطبان، خواندنی است. این گفتگوی کوتاه پیش روی شماست:
به عنوان کسی که سال‌هاست با شعر دمسازید، چه عوامل و علایقی شما را پس از این همه سال در عالم شعر نگاه داشته است؟
ابتدا لازم می دانم که درود وارادتم را نثار عزیزانی نمایم که حامیان معنوی تلاشگران عرصه علم ودانش و همراهان هنرمندان که خدمتگزاران بی منت دیارمان هستند. بگذارید با این پرسش شروع کنم: آیا اگر تولیدات ادبی کوردی در این چند دهه نبود، مردم همچنان شیفته وار به ادبیات و فرهگ کوردی می نگریستند؟ اگر چه پیش از این نسل‌ها هم ادبیات غنی و پر محتوای کوردی کلهری وجود داشت، اما در اثر خواست سیستماتیک و ناآشنایی و عدم توجه گویشوران به زبان کوردی، گرایش مردم به سمت فارسی گفتن با فرزندان بیش از چیزی می شد که امروزه شاهد آن هستیم. و در آن صورت، زبان کوردی، این سند افتخارآفرین کم کم فراموش می شد.
درمیان پیشینیان ادبیات کوردی، کسانی داشته ایم که از هنرشان درنوع خود بی نظیر است. اما متاسفانه تنها چند بیتی آن هم در حافظه پیران فاضل مانده و چیزی بیشتر به دست مانرسیده و باز متاسفانه بسیاری از این گوهرهای گرانبها به خاک رفته است. از آن جایی که ادبیات ما و بویژه شعر ما مکتوب نشده، بسیاری از این آثار بعضاً فاخر ر ا از دست داده ایم. هیچ اثر مکتوبی از آنان باقی نمانده که راهگشای نسل ما باشد. کسانی چون: شاکه و خان منصور و نور ه گلینی و…. داشته ایم که خوشبختانه آثاشان را امروزه می بینیم. اما سوال مهم این است: چند شاعر بزرگ دیگر داشته ایم که حتی نامی هم از آنها نداریم که در تاریخ ادبیات کوردی جنوبی ثبت شود؟…
براین باور بودم که برای زنده نگاه‌داشتن زبان و ادبیات و حتی باورهای مردم کورد کلهر، چاره اندیشی بشود و دوباره به احیای آن کمر همت ببندیم و خود چون گاهی شعری می‌سرودم، خود را بیشتر موظف دانستم که از یاریگران حیات فرهنگ مادری باشم و خود را سربازی برای توجه به زبان ریشه دار کوردی بدانم. و همین مهم مرا تشویق کرد این صحنه را ترک نکنم. بلکه کسانی را تشویق نمایم تا با همکاری‌شان کمکهایی شایان و خدماتی قابل توجه داشته باشیم برای محافظت از زبان مادریمان.
برای این اهداف بلند و مهم چه اقداماتی انجام دادید؟!
راستش به این فکر افتادم که با کمک علاقمندان و دوستداران زبان کوردی، انجمنی ادبی را پایه گذارباشم و با جدیت این مهم را با استفاده از امکانات دولتیبه تحقق برسانم. شصت اجرائی کردم و از کسانی که صاحب نظر و ذوق در شعر بودند، دعوت نمودم و هر هفته انجمن برگزار می شد که به مرور تعداد شرکت کنندگان زیاد و زیادتر می شد و مرا بیش از پیش خوشحال می کرد تا وقتی افرادی صاحب نظر به انجمن پیوستند. بیش از ده سال مسئولیت انجمن را به عهده داشتم که اغلب با انجمنهای مرکز استان مراوده داشتیم که رونق و موفقیت انجمن را بیشتر می کرد.
تصور کنید که خالق جهان به شما فرصت داده که جوانی بیست ساله باشید. آیا دوباره سراغ شعر خواهید آمد؟ چرا؟
بدون شک همین راه را خواهم رفت چرا که در این مسیر می تواند به روح ملت یاری رساند. چرا که گفته اند: ادبیات روح ملت هاست. خداوند را شاکرم که تا این حد توانسته ام بدون وقفه برای رشد و شکوفائی و خدمت به هنرمندان و شاعران جوان در صحنه باقی بمانم و تا زمانی که زنده باشم از ادامه کار و حمایت از ادبیات کوردی کوتاهی نخواهم کرد و این کار را وظیفه ذاتی خودم خواهم دانست. زیرا حیات هر زبان به ادبیات آن بستگی دارد و با آن دوام پیدا می‌کند.
کدام لحظات در عرصه شعر، شما را بیش از حد خوشحال کرده است؟
ببینید! شاعر زمانی موفق است که بتواند با مخاطب شعرش ارتباطی عمیق بگیرد. مخاطب شعر او را بپسندد و دوست داشته باشد. اکثر شاعران چنین دیدگاهی نسبت به شعر دارند. در بیشتر شب شعرها در شهرم یا در صدا و سیمای کرماشان یا استان ایلام و جاهای دیگری دعوت شده ام. هرگاه شعرم مردم را خوشحال کرده یا دارای پیامی مثبت و اثرگذاربوده و یا درمورد باورهای گذشته و قابل احترام قومم بوده، خودم نیز خوشحال شده ام. البته واکنش هر کس به شعری به اندازه فهم وآشنائی به بیان واژه ها و معانی شعر دارد. این یک امر معمول است که برخی ها شعرهای اجتماعی با رگه های طنز را دوست دارند و برخی هم با سلایق حرفه ای‌تر خود به جوهر شعر توجه می کنند. حال شاعری که بتواند میان این دو نگاه، رابطه ای ایجاد کند، می تواند موفق تر باشد.
از شما کتابهای متعددی منتشر شده است. ضمن نگاهی اجمالی به همه آنها، بفرمایید که کدامشان را بیشتر دوست می دارید؟ چرا؟
براستی معتقدم که شعر مانند فرزند شاعراست. مگر می شود پدری میان فرزندان خود فرقی قائل باشد. حتی اگر چنین فرقی را بعینه ببیند، نمی تواند آن را بر زبان جاری نماید. حکایت کتاب و شعر هم همین است. شعری که از ذهن تراوش می‌کند برای خالقش دوست داشتنی است. اما چنانچه اصرار بر بیان باشد می گویم. به نظر خودم کتابهای«شنه‌ی شه‌مال» و «دنگ دل» اشعارشان وزینتر، منتقدپسندتر و متنوع ترند. چون برای آثار شعری، «میدان آزادی عمل»ِ بیشتری باز شده بود. کتاب ضرب المثل‌های کوردی کلهری هم که مانند ترۊسکه برای اولین بار در خطه گیلانغرب رسماً چاپ شد، در نگاه من از موقعیت بهتری برخوردارند.
این سوال را هم در راستای همان پرسش قبلی بدانید! اگر به شما فرصت داده شود که تنها چند شعر از دفترهای شعرتان برای آیندگان به یادگار بماند، کدام شعرها را انتخاب خواهید کرد؟ چرا؟
واقعیت این است که بین اشعارم تفاوت چندانی قائل نیستم. زیراهر کدام ویژگی خاص خود را دارد و زبان حال شاعر در لحظاتی خاص است. این لحظات تکرار ناشدنی، مهم و بی بازگشتند. اما اگر به دریچه ای دیگر برویم و ارتباط مخاطب با شعرهایم را بازبینی کنم، شعرهای مختلفی مورد اقبال مخاطبان واقع شده است که در آن میان می توان به این اشعار اشاره نمایم: «ده سم وه داواند مه چوو»، «ده سم بگر مه یلم وه چی»، «یه ی روژ چۊئه ڤدال»، «کوانێ بێ خەێر» و در این اواخر شعر «پیری» با استقبال مردم مواجه شده و برای خودم هم حلاتی خاص دارند.
آیا آینده‌ای مثبت را برای شعر کوردی تصور می کنید؟ اگر چنین است، دوست دارید آینده برای مشتاقان ادبیات کوردی چگونه رقم بخورد؟
قطعا معتقدم که با وجود شعرای جوانی که وارد عرصه ادبیات کوردی شده اند، با تلاش بیشتر و منابعی که امروزه دراختیار دارند، شعر کوردی جایگاهی رفیع برای خود بوجود خواهد آورد. علاقمندم خطوط قرمز و محدودیت های غیر علمی و غیر منطقی از سر راه برداشته شود تا آنچه مد نظر شاعر است با اشتیاق بیان کند و متنهای موفق تازه تری به دفتر وزین ادبیات کوردی افزوده شود.
کدام آرزوی تان برای ادبیات کوردی محقق نشده است؟
متاسفانه همکاری نکردن دوائر دولتی مرتبط با چاپ و نشر کتب، مایه دلسردی و عدم رغبت به چاپ آثار شده و هزینه گزاف آن برای اکثر شعرا مانعی در راه چاپ ونشر آثارشا ن گردیده است. همچنین عدم مخاطبان کثیر و جدی ادبیات، کمی نگران کننده است. بگذارید این نکته را هم بگویم اگر چه ربط مستقیمی به پرسش تان ندارد. بعضی از شعرای جوان به دلیل مشکلات زندگی و مالی با مطالعه و کتاب بیگانه اند و بعضا قدیمیترها فقط خود را به حساب میاورند و به جای استفاده از اندیشه و فکر دیگران از همکاری و تبادل ااطلاعات دریغ میکنند. همانگونه که خانه شعر ونامگذاری آن شایسته کسی بود که بنیان انجمن ادبی را بنا نهاد که وقتی شاعران قدرهمدیگر را ندانند چه انتظاری از دیگران داشته باشیم. خدا همه را به راه عدل و انصاف هدایت فرماید. مضافا شعر کسی را با شعردیگری نباید مقایسه کرد چون:«گروهی این گروهی آن پسندند»

دیدگاه‌ها: ۱ دیدگاه

  • مهوش سلیمانپور

    درود بر شما به خاطر مصاحبه ارزشمندتان براستی استاد بنفشی بر گردن مردم این دیار حق زیادی دارد نسل جوان باید ایشان را بشناسند و خدماتش را در زمینه زبان کوردی ارج بگذارند دست مریزاد

    28 مرداد 1402 / 29 : 16 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *