کریمپور، نامی که‌ همیشه‌ در میان بود / دکتر محمدجواد جلیلیان

 

 

سال‌های نوجوانی که تازه دنیای ادبیات کوردی را شناخته بودم، ابتدا همه‌چیز برایم مه‌آلود و رازآمیز می‌نمود. خیلی ذوق داشتم ببینم چه کسانی قبل از من این دنیای نهفته را کشف کرده‌اند و بر آن همت گماشته‌اند؟ و اصولا چه کرده‌اند؟

یعنی من روی چه سکویی قرار است بایستم و از آنجا به افق‌های پیش‌رو نگاه کنم؟ و آن سکو حاصل زحمات و دلسوزی و فداکاری چه بزرگانی‌ست؟

نام چهره‌های این عرصه جز در میان فعالین فرهنگی آن، در میان عموم چندان فراگیر نبود و کارهای ایشان به درستی شناخته نمی‌شد. در جمع‌های خصوصی دوستداران و تلاشگران ادبیات کوردی، معمولا چند نام بیشتر از همه تکرار می‌شد و به آثارشان استناد می‌کردند.

یکی از آن نام‌های همیشه در میان، نام زنده‌یاد کریم کریمپور بود. او را نه میشناختم و نه دیده بودم. اما از نقل قول‌های دیگران درباره‌اش چنان برمی‌آمد که قطعا از پیشگامان و آغازگران جریان ادبیات کوردی جنوبی است.

همین برایم کافی بود که از آن پس نام کریمپور در خاطرم جایگاه و عظمت ویژه‌ای پیدا کند و همیشه با احترام از آن یاد کنم. بعدها دست تقدیر مرا با برادر ادیب و فاضل‌اش مرحوم دکتر حیدر کریمپور آشنا کرد.

در حقیقت ما یک نسبت فامیلی داشتیم اما پیش از آن نمی‌دانستم که این دو ادیب گرانقدر باهم برادرند. زحمت چاپ و نگارش مقدمه اولین مجموعه شعرم «ترس از ترسیدن» در سال‌های نوجوانی با  مرحوم دکتر حیدر کریمپور بود. هرگز آن همه لطف و مهربانی و تشویق استادانه او را فراموش نخواهم کرد.

استاد حیدر، یکی از آن معدود چراغ‌های روشنگری بود که پیچ و خم‌های مسیر زندگی را در میان انبوه تاریکی به من نشان داد. در حقیقت، عبور من از ادبیات کلاسیک به ادبیات معاصر و آوانگارد، مدیون راهنمایی‌ها و دلسوزی‌های این ادیب گرانمایه بود.

در همان سال‌ها حکایت زحمات و مشقات فراوان زنده‌یاد کریم کریمپور برای گردآوری فرهنگ لغات «خوه‌رهلات» و دیگر آثار زبانی پیشرو کوردی جنوبی را از زبان برادرش بسیار می‌شنیدم.

در جمع‌های ادبی معمولا هرجا مسئله‌ای پیرامون دستور زبان یا واژگان معادل در کوردی جنوبی پیش‌ می‌آمد، نام کریم کریمپور و آثارش در میان بود و به آنان ارجاع داده می‌شد.

من جزو نسل‌های بعد از او بودم و بدون شک زحمات این انسان بزرگ و متعهد در برهه‌ای که تازه جریان کوردی جنوبی آغاز شده بود، ارزشی چندبرابر برای همه نسل‌های جدیدتر دارد، شاید ما به بیشتر به حسب علاقه وارد میدان شدیم

اما نسل کریمپور در آن خلأ و مهجور بودن زبان کوردی در آن روزگار، قطعا به حسب وظیفه و رسالت به میدان آمدند و با فداکاری بسیار و پذیرش همه سختی‌ها و مشکلات آن دوران، زبان و ادبیات کوردی جنوبی را از گذرگاه تهدید حیات جدی‌اش در کرماشان به سلامت گذر دادند تا امروز این گنجینه‌ی سترگ در لایه‌های مختلف جامعه به تپیدن ادامه دهد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *