پایبندی به اصول عروض در شعر کوردی چقدر اهمیت دارد؟ / تنظیم گزارش: مریم نجفی

صدای آزادی: همه چیز از این پست اینستاگرامی شروع شد که شاعر جوانی به نام اشکان ناصری در پیجش نوشت: «جای تأسف…دارد که به (مخاطبان ادبیات در ) سایر زبان ها بگوییم که ما مشکل عروض داریم و برخی شاعران نامی ما عروض را قبول ندارند». اشکان ناصری در کپشن هم توضیحاتی در این باره نوشته بود. چند نفر در زیر این پست تگ شده بودند: بهروز یاسمی، حبیب بخشوده، علی الفتی، رضا موزونی ، ظاهر سارایی، بهروز جمن آرا، جلیل آهنگرنژاد و یکی دو تن دیگر.

پاسخ های برخی از این افراد خواندنی بود و می تواند به عنوان سندی در اینجا ماندگار شود. از جمله ظاهر سارایی که نوشت:« وزن هجایی و عروضی هر دو از امکانات شعر کوردی هستند و هیچکدام بر دیگری ترجیح ندارد، نوع استفادە و توان شاعر است کە این ترجیح را ایجاد می‌کند. وزن عروضی در کوردی بە خاطر نوع متفاوت الگوهای هجایی اندکی می‌تواند متفاوت از فارسی باشد که لازم است قاعده‌های آن تعریف شود. امروزه در ایلام و کرمانشاه شاعران بسیاری به‌سادگی و با تسلط کافی از وزن عروضی استفاده می‌کنند و محدود به افرادی که برشمرده‌اید نیست.»

بهروز یاسمی شاعر مطرح ایوان غربی نیز به زاویه ی دیگری ورود می کند و می گوید:« همان طور که گفته اید در جریان هستید که شعر فقط وزن نیست توانایی شعر خوب گفتن هم به کیفیت وزن ارتباطی ندارد یک کودک می تواند یک نظم ده هجایی یا هشت و هفت هجایی بگوید ولی نمی تواند شعر بگوید یا لااقل شعر محکمی بگوید سخت بودن وزن عروضی نسبت به وزن هجایی هم هیچ مزیتی برای این گونه وزن به همراه ندارد. من در مثنوی های کردی از وزن هجایی یا پنجه ای استفاده کردم و‌ در غزل وزن عروضی هیچکدام هم‌ از دیگری سخت تر یا ساده نبودن و ملاک قوی بودن یا سست بودن اون شعرها هم فکر نمی کنم به کیفیت و چگونگی وزن ربط داشته باشد. مثلاً من فکر کردم که وزن های کوتاه هجایی با توجه به پیشینه ی شفاهی و افواهی شعر کردی مناسب مثنوی هستند. وزن هجایی را باید در بوطیقای شعر کردی بررسی کرد نه جدا و مجرد. خلاصه عدول از وزن عروضی نه جای شرم دارد نه شکایت ولی این که این گونه مباحث مربوط به اصول و امور فنی شعر اون هم شعر کردی به چالش گذاشته می شه حرکت درست و لازمی است که جای سپاسگزاری دارد»

بهروز چمن آرا استاد رشته زبان و ادبیات کوردی در دانشگاه کردستان از زاویه فنی تری به قضیه نگاه می کند و می گوید:« دستگاه عروضی عربی به عنوان بخشی از نظام زیبایی‌شناسی شعر مبتنی بر تقسیم هجایی کمی و کیفی شعر است. دستگاه هجایی زبان عربی و فارسی هریک دارای شش ساخت هجایی هستند و از این نظر بین زبان فارسی و عربی در مبحث عروض همخوانی نزدیک وجود دارد. این در حالی است که ساخت هجا در زبان کوردی چهارده شکل دارد و هجاهای کشیده و بسیار کشیده در زبان کوردی به وفور یافت می‌شوند. همین موضوع ناهمخوانی ساخت هجایی کوردی با دو زبان عربی و فارسی باعث ناسازگاری تقاسیم نظام عروضی عربی در کوردی می‌شود. می‌توان مثالهای بسیاری از شعر نالی و سالم و کوردی گرفته تا شعر معاصران کلهری‌سرای کورد آورد. بحث بزروکه یا شوای یا به عبارتی همان کسره مختلصه هم از مشکلات شمارش کیفی است. شیوه نوشتار کوردی نو به مشکلات خوانش عروضی افزوده شده و باعث سردرگمی بیشتر شده است. جای کار در این حوزه زیاد است و امیدوارم محققان دست بالا بزنند و کاری بکنند.»
وی در ادامه می افزاید:«موضوع دیگری هم که طرح شده به نوعی ناظر بر نابسندگی شعر هجایی است. به نظر بنده شعر هجایی کوردی دارای اصالت نظام وزن شعر کهن است و از قضا دارای اصالت بوده و منطبق و سازگار با نظام آوایی و دستگاه هجایی کوردی است. همین نظام است که هم فولکلور تولید میکند و هم اشعار ناب و اغزال بی نظیر بزرگانی چون بیسارانی، معدومی، کلیایی، ارکوازی و ده‌ها شاعر نازک خیال دیگر را. نمی‌توان گفت شعر هجایی ساده است و کودکان هم میدانند! ماهیت وجودی شعر نه وزن که ماهیت معنایی و خیال‌انگیز آن است. به همین دلیل است که متفکران بین نظم و شعر فرق قائل شده‌اند. آن کسانی که فکر می‌کنند شعر هجایی ساده است را به بداهه‌سرایی بی‌مثال نجف و ترکه‌میر در وصف شیرین ارجاع می‌دهم.»

جلیل آهنگرنژاد معتقد است که اولویت اصلی شاعر توجه به وزن نیست و ادامه می دهد:« اگر چه به عنوان سرنشین قطار اولین سالهای دهه‌ی هفتاد به این سو تا به امروز در شعر کلاسیک پایبند وزن عروضی بوده‌ام، اما امروز نگران شاعرانی نیستم که گوشه‌هایی از سر ناخودآگاه یا …، از اوزان عروضی خارج می‌شوند.در دنیایی که هندسه‌ی اقلیدسی عرصه را به فراکتال باخته و نیشتمان بشر، عرصه‌های تازه را به فقدان قطعیت و جهان‌های موازی واگذارده، صحبت از پایبندی به چهارچوبه‌ای فنی و سنتی که تنها در ساحتی از نوعی شعر قابل ردیابی و ارزیابی است، اولویت اول ذهن شاعر در این وادی نیست. بلکه ابزاری کاملا ساده، ابتدایی و عمومی است.
چه بسیارند حواریون پیامبر عروضی که در بیابان دفتر هفتصد منی‌شان نشان از جرعه‌ای شعر نیست و چه بسیار عروض‌نخوانده‌هایی که ابرموج‌های شعریت، کتابهایشان را توفان‌نامه! کرده است. حرف آخر اینکه شاید امروزه روزگار تکینگی‌ها و زایایی پاتافیزیک شعریت برای این نیشتمان ادبی است و ذهن ما نباید نگران زخمهایی باشد که ممکن است روزی به متاستاز ادبی برسد.»

شاعر چراخ و یه‌ی شه‌و ئه‌گه‌ر بچیدن هم از زاویه ی دیگری به این موضوع می نگرد. رضا موزونی می گوید:« شعریت شعر محدود به وزن عروضی نیست.اما من باور دارم کسی که قالبهای شناخته شده شعر را برای سرودن انتخاب می‌کند بایستی عروض را تمام و کمال رعایت کند ، چرا که وزن، ریل قطار شعر در این قالبهاست و اگر در وزن مشکل دارد ،حرمت نگه دارد و وارد نشود.این سالها در نبود انجمن های نقد ادبی هر کسی ساز خودش را می زند، اما ادبیات فرزندان خود را می‌شناسد. ضمن اینکه اشکان عزیز وقتی می‌گویی این چند نفر وزن را می‌دانند که کاملا درست است ،انشالله معنایش این نباشد بقیه مشکل دارند ،چنانکه می‌دانم. مثلا دکتر آهنگرنژاد از پیشگامان رعایت وزن دقیق عروض در آثارشان است.»

بابک دولتی شاعر «خه‌و» به رعایت دقیق وزن پایبند است و می نویسد:« اگر چارچوبی‌را می‌پذیریم باید همه‌ی اصول آن را رعایت کنیم. تعبیر‌های سلیقه‌ای در برابر عروض ، که علمی ریاضی‌وار است خوشایند نیست. وزن کمترین چیزی ست که از یک شاعر کلاسیک می‌شود توقع داشت. وگرنه شعر چیزی‌ست فراتر از وزن و قافیه.»

مازیار نظربیگی بحث را به فضاهایی دیگری می کشاند و می پرسد: چقدر موظف به رعایت قواعد فنی شعری هستیم که ادبیاتش در جهان جایگاه ویژه ای ندارد؟ وی در ادامه می نویسد:« چەن گەپ لە ئێ باوەتە هەس گ ئەڵبەت له ناو کامنتەیل ئێنستاگرام نیەود خاس شییەو کرد، ۱. یەسە گ ئایا ئەدەبیات فارسی تۊەنێد ئڵگوو بوود؟ ئەدەبیاتێ گ خوەی گیچەڵەیل فرەیگ دێرێد و له ئەدەبیات دنیا مەنسه جی له باوەڕ م ئڵگوو ئەدەبیاتی خاسێگ نییه، یه وە مدوو یەگ ئەوان کەڵگ گرتنه، نیەود بۊشیم ئەرووز خاسه…
۲. ئەگەر گەپمان نووخوازین بوود و له شوون ئەدەبیات مودڕن بۊمن گ دیاریه پیەک گەپ دان لە سەر ئەرووز نیەتۊەنێد دەسمیەت شاعێر بەیدن، ئەدەبیات ئێمڕوو جەهان گۊەڕیاس و ئەگەر کەسێگ هاله شوون ئەدەبیات نووخواز تۊەنێد لە ئەو ئەدەبیاته دەسمیەت بگرێد…
۳. گەپ شێعر هجایی و ئەرووزی پەیوەندیگ وەل نووخوازی نەیرێد، شێعر ئەرووزی نووخواز نییه، شێعر هجاییش کۊەنە پارێز نییه، نموونەی باب دەیلەن له ئەدەبیات جەهان، نموونەی ئەدەبیات ئنگلیس و ئاڵمان و فەرانسه و … گ پەسای لە شێوەی هجایی و زەربی کەڵگ گرن، چۊن زوانێیان وەل ئێ شێوە هارموونی دێرێد، سه گەپ نووخوازی نییه، گەپ یەسە گ شێعر هجایی وەرەو گوورانی چوود و گوورانی بەش فرە گرنگێگ لە ئەدەبیاته، و شێوەی ئەرووزی وە شوون نەزم چوود و جیاوازی هالە ئێره گ شاعێر تواید گوورانی بنۊسێد یا نەزم…
سه یانه جی لە یەک تەنگ نەکردنه و کەسەیلێگ لەوای باب دەیلەن مناڵ مەدرسه نیین له ناو ئەدەبیات!، ئەمان وەلدا له ئێ باوەتە هاوڕێ هەم گ شاعێر بایەس بزانێد ها شوون چوە، ئامانج و شێوەیل خوەی دیاری بکێد، بزانێد دێرێد چوە کێد، ئەگەر شاعێر وەل ئاگایی و زانیاری پێش بچوود له باوەڕ م گیچەڵێگ نەیرێد…
ئەگەر تواد لەوای حافز و سەعدی بوود و شیفتەی ئەوانە و خوەشێ له نەزم و تەعلیم و عبادەت و ئێ گەپەیله تێد تۊەنێد لە ئەرووز کەڵگ بگرێد، ئەگەر تواد مووسیقی شێعرەگە زاقتر بوود تۊەنێد گوورانی بۊشێد، ئەگر ها شوون ئەدەبیات نوو تۊەنێدیش بچوودە شوون ئەدەبیات نووخواز و وەل ئەدەبیات جەهانا پەیوەندی بگرێد، سه ئاماژەی گرنگ ئاگایی و زانیاری شاعێره گ بزانێد دێرێد چوە کێد، ئەو چشته گ له ناو شێعر ئێمڕوو جەهان گرنگه کەڵگ گرتن لە زەین نووخوازه، زەینێ گ بتۊەنێد رێکارەیل نووێگ ئەڕای ناوەڕووک و فۆرم ئەدەبیات بۊنێدەو، سه کەسەیلێ گ توان رخنه بگرن له باوەڕ م خاستر یەسە فرەتر ئاماژە بکەن وه هاز و دەرەقەت کەلامی و ناوەڕووک.
و در پایان می گوید آنچه مهم است این است که: « هاز زەین شاعێر ئەڕای سازین ئیماژەیل فۆرمیک چەن لایه، گەپەیل کوومەڵایەتی گ وە کار بان، مووسیقی نووخواز شێعر و ئەرووز معیارێگ ئەڕای خاس و گەنی شێعر ئێمڕوو دی نییه و یە گەپ قەبووڵ داشتن یا نێیاشتن نییه، گەپ یەسه گ بزانیم هایمنه شوون چوە.»…

 

انتشار در هفته نامه صدای آزادی / شماره 607

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *