واکنش فعالان سیاسی،اجتماعی و فرهنگی کرماشان به درگذشت قدرت اله علوی / مردی در سمت درست انتخابها

 

هفته نامه صدای آزادی: به گذشته می‌روم. گذشته‌ی دور! که برای همسالان من با جنگی خانمانسوز مصادف بود. در روستایی دور شاید شبیه «ماکوندو»ی مارکز. مشتاق تحلیل‌های اجتماعی و سیاسی بودیم. شاید به این دلیل که صدای رادیو بی بی سی در آن ایام کودکی اولین صدایی بود که از همان ابتدای صبح، بیدارمان می‌کرد و شنیدن اخبار جنگ برایمان از نان شب واجب‌تر شده بود. درِ مغازه‌ی «عمو خانجان» پاتوق جوانان روستا بود و آنهایی که نفس گرم‌تری داشتند، به تحلیل اخبار جنگ می‌پرداختند.

«مهندس ناصر» تازه از هندوستان برگشته بود. غروبهای بسیاری در همان پاتوق های معروف می نشستیم و از مهندس بحثهای تازه‌ای از رهآوردهای سفرش می‌شنیدیم. سالهای بعد، این استاد علوی بود که هر از گاه مخاطب تحلیل های شیرینش می شدیم. از کتابهای تازه‌ای که خوانده حرف می زد و از اتفاقات آن روزهای خاص!.

روزگار که بر سن و سالمان می افزود، به میتینگ‌های انتخاباتی سرک می کشیدیم. آنجا تریبونهای رسمی تری برای صاحبنظران سیاسی اجتماعی بود. باز هم این «زنده یاد علوی» بود که به عنوان سخنران بسیاری را جذب کلام نغز خود می کرد.

او همواره نگاه پیشروتری نسبت به جریان های محدود سیاسی داشت. به مردم و آرای آنها نزدیک بود و سالهایی که اصلاح‌طلبی یک جریان نزدیک به مردم محسوب می‌شد، در این راه چهره‌ای سربلند بود و در میان سیاسیون اصلاح طلب استان، براستی از محبوب‌ترین، صادق‌ترین و تیزبین‌ترین آنان بود.

حال او رفته است و سفر آخرینش برای دوستدارانش لبریز از ناباوری و حسرت است. کم نیستند افرادی که این روزها احساس می کنند که در منطقه گیلان غرب، اسلام آباد و حتی کرماشان یک وزنه‌ی ارزشمند اجتماعی را از دست داده ایم.

دکتر فلاحت پیشه در این باره نوشته است:« استان کرمانشاه و بویژه گیلانغرب مهد کلهر،سوگوار برادر شریفم “قدرت علوی” است. بزرگمردی که برای خدمت به دیارش در مجلس شورای اسلامی عزمی پاک داشت.اما  نخبه سوزان مردم را از انتخابش محروم کردند.مصداق مظلوم برخوردهای دوگانه و منفعت طلبانه ای که روز به روز عرصه نخبگی سیاسی کشور را تنگ تر کرد.

نجابت آن بزرگمرد به حدی بود که وقتی برغم همه شایستگی ها و بی گناهیش از رقابت محروم گردید، به جای قهردر عرصه ماند تا حداقل از میان گزینه های موجود انتخاب خوبتر صورت گیرد.و نمایندگان و مسئولان استان را از مشورت های بی شائبه خود محروم نمی کرد.این سرنوشت تراژیک سامان مدیریت کشور است که بسیاری از خوبهایش به خاطره ها می پیوندند  و شماری از بی کفایت‌هایش با خراب کردن دستاوردهای گذشته، ‘آئینه دق” مردم شده اند. عزیزمرد دیگری از میان ما رفت کاش مخاطبان خاص این بغض امشب ما از “مرحوم قدرت” و مردم محروم، طلب حلالیت کنند.»

دکتر لطیف صفری نیز این خبر تلخ را با پیام تسلیتی همراهی می کند و می نویسد:« خبر در گذشت دوست ارجمند. هم باورم آقا قدرت علوی برایم سخت ناگوار و درد آور بود؛ مرگ این شخصیت فرهیخته اخلاق مدار با وقار خانواده ،فامیل دوستان ،ایل وتبارش و همچنین جامعه فرهنگیان ،روشنفکران  وحق طلبان عدالتخواه منطقه را در اندوهی عمیق فرو برد . من این مصیبت دردناک را به همسر داغدیدو فرزندان دلبندش ،همچنین فامیل و دوستان وهمفکران وهمکارن وتعلیم دیدگان محضر این معلم شریف تسلیت میگویم و از درگاه خداوند کریم برای روح پر فتوح آن عزیز غفران ورحمت واسعه و برای مصیبت دیدگان عزا دارش صبر و وشکیبایی میطلبم .»

دکتر تیمور بستی را در روز خاکسپاری می بینم. آشفته‌ی دوست دیرین است. او هم در پیام نسبتاً بلندی می نویسد:« امشب اولین شبی خواهد بود که آزاده ای بی باک، مجاهدی نستوه، استادی بی بدیل، انسانی خدایگونه، مبارزی همیشه پای در رکاب، رویین تنی که با دوبال ستبر نخواستن و نداشتن فعل بودن را با غنایی عظما به شدنی شگرف بدل نمود، بر سر خوان باشکوه و زیبای خداوندی متنعم میگردد

آری! مهندس قدرت عزیز، که همواره بعنوان حامی و ملجأ ستم دیدگان و رنج دیدگان، بدون کوچکترین چشم داشتی همه چیز خودش را صرف آموزش و بالندگی فرزندان بی بضاعت و کم برخوردار این مرز و بوم می نمودند، با توشه ای پربار و قلبی آرام بار سنگین انسان بودن و انسان ماندن را با رضایت و شعفی وصف ناپذیر به سرمنزل مقصود رسانده و امشب مشتاقانه به دیدار معشوق و معبود خویش خواهند شتافت.

گفتن و نوشتن از سجایای والای انسانی و خصائل بی نظیر مهندس علوی در این مقال و آنهم از زبان الکن و قلم ابتر بنده ناتوانی همچون منی بسیار سخت و شاید ناشدنی باشد لیکن به رسم ادب و قدرشناسی و همچنین پاسداشت افتخار دوستی و تلمذی ۴۰ ساله در محضر آن استاد فرزانه، به نوشتن چند جمله کوتاه “بعنوان قطره ای از دریا” بسنده مینمایم:

در آستان جانان و پیشگاه حضرت دوست شهادت میدهم که قدرت عزیزتر از جانم هرگز حتی به اندازه ارزنی از صراط مستقیم و حدود الهی خارج نشدند و علیرغم تلاش ها و ممارست های سخت و جانکاه برای رسیدن به آزادی و احقاق حقوق آحاد جامعه، هرگز ذره ای به دنبال سهم خواهی، دنیا پرستی، عافیت طلبی، مصلحت اندیشی، معاملات رایج و رذیل دنیوی، پُست خواهی و منفعت جویی، ترفیع درجه و زراندوزی نبودند و هرگز نه تنها نان دین و جلوه های مردم فریب دینی را نخوردند بلکه همه چیز و حتی نان و نام خویش “را در راه تحقق و استقرار دین و کلام خدا، استیلای آزادگی و تحقق عدالت و مساوات در سطح جامعه” فدا نمودند.

هیچگاه از مبانی محکم اعتقادی، چارچوب های فکری و اندیشه های ناب خود یک لحظه عدول نکرده و در تمام طول عمر پربرکت شان بر همان صراط باقی ماندند و همیشه از دوزیست بودن و یا چندزیست شدن برخی از افراد خرده می گرفتند و بشدت تنفر داشتند (رویه بسیار آزاردهنده و چندش آوری که از فرط شیوع اگر کسی از آن بپرهیزد بیمار و یا ناتوان جلوه میکند) و در یک کلام یک عمر ابوذر وار زندگی کرده و ابوذر وار با نازلترین توقعات و کمترین بهره مندی ها از زرق و برق های عفن و حقیر این دنی دون، جان به دادار جان آفرین تسلیم نمودند. در پایان امیدوارم مرام و منش آن مرد خدا و خادم خاضع و خاشع محرومان و نیازمندان، چراغ راه و الگوی زندگی این بنده حقیر و سایر ره گم کردگان همچون منی قرار بگیرد.»  پیامش را اینگونه به پایان می رساند: «یادش گرامی و راهش ماندگار…»

دکتر علی محمد رشیدی از چنین خبری نگران شده است. او نیز در پیامی ضمن بیان این جمله که جامعه، فعالان مدنی و فرهنگیان استان یاوری صدیق و پشتوانه ای مطمئن و اثرگذار و بزرگمردی مردم دار را از دست دادند، می نویسد:« دریافت خبر ناگوار درگذشت دوست و همراه گرانقدر فرهیخته ی مردمی مرحوم قدرت اله علوی موجی از تاثر و اندوه را در میان همه آنان که کم و بیش با اخلاق و منش ایشان آشنا بودند برانگیخت.

بدون شک جامعه، فعالان مدنی و فرهنگیان استان یاوری صدیق و پشتوانه ای مطمئن و اثرگذار و بزرگمردی مردم دار را از دست دادند. جز اتصال به درگاه الهی و رضایت به تقدیر مقر او هیچ چیزی را یارای تسلای خاطر بازماندگان و دوستانش نیست. خدایش در پناه الطاف خویش جایگاهش را رفیع گرداند و به خیل دوستداران خصوصا خانواده معزز و معزای او صبر و شکیبایی همراه با طول عمر با عزت و تندرستی عطا کند.»

دکتر قدرت احمدیان نیز این چنین نسبت به خبر درگذشت زنده یاد علوی واکنش نشان می دهد:« .به یقین دیار ما یک انسان بی نظیر را که سرشار از خصایص و فضائل اخلاقی و انسانی بود از دست داد. اگرچه مرگ برای او آغاز آرامش در جوار حضرت حق است ولی قطعا برای  استان ما و بویژه گیلانغرب و اسلام آباد  فقدان این مرد شریف و با اصالت یک ضایعه جبران ناپذیر است»

دکتر رضا موزونی نیز با تیتر شیوای «مردی در طرف درست انتخاب‌ها»، اینگونه با دوستدارانش ابراز همدردی می کند: اهل هیجان و شتابزدگی نبود، آرام و بافکر اظهار نظر می‌کرد. دانشوری فرهیخته و با منطق، فرهنگی شایسته و تلاشگر، اندیشه‌ورزی آگاه و سیاستمداری روشن‌رای که همیشه در طرف درست انتخاب‌ها می‌ایستاد.

دبیر ریاضی بود و من آن سالهای دور شگفت‌زده شدم وقتی دیدم چقدر با احساس شعرهای کوردی ما را می‌خواند! چراغ عمرش را در جاده‌های دانش روشن کرده بود. از مردم بود ، در شادی‌ها و غم‌ها، در مناسبتهای اجتماعی حضور داشت. به مسائل اجتماعی و سیاسی روز بی‌تفاوت نبود. در گفتارش صادق ، در کردارش شریف و در رفتارش فروتن بود. چندی پیش بود با او گفتگو می‌کردم

همچنان با قدرت چون نامش صحبت می‌کرد.فکر نمی‌کردم اینقدر زود پر بکشد. زود رفت و ناگهان رفت و آدمهای بزرگ و شریف هر گاه می‌روند، آدم احساس تنهایی می کند. مثل من ، مثل همه کسانی که طرح کوچش را با داغ و آه قاب می‌گیرند.

استاد قدرت الله علوی، فرهنگی نجیب و مرد دوست داشتنی که وجودش مایه آرامش بود. امروز و در زمستانی سرد، گرمای وجودش را از دوستدارانش گرفت. به خانواده‌ی گرامی و داغدارش، به دوستانش و به شاگردانش این اندوه را تسلیت می گویم. یادت مانا مرد شریف». زمستان است. «نگه جز پیش پا را دید نتواند که سرما سخت سوزان است…» و چنین مرگهایی سوز سرمای زمستانمان را بیشتر و بیشتر می کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *