مسعود اسکندری

لاره‌که‌ر /  شێعرێگ له‌ مه‌سعوود ئسکه‌نده‌ری

لاره‌که‌ر / شێعرێگ له‌ مه‌سعوود ئسکه‌نده‌ری

  آنهایی که غروب‌های شلوغ و بی‌روح خیابان‌های کرماشان را رها می‌کنند تا به قله‌هایی مثل «فرخشاد» برسند، گهگاه در مسیر، با آوازهایی که روزگاری ساکن دشت‌های رهای روحشان بوده روبرو می‌شوند و حسی عمیق قلب‌هایشان را می‌فشارد. انگار تکه‌هایی از روحشان را در آن آوازهای سنتی جا گذاشته اند. صاحب یکی از این صداهای […]