چرا جریان شفاف خبر، عقیم شده است؟ / سرمقاله صدای آزادی

 

 

در روزگاری که شاهد انتقال اتوریته از ساحت حاکمیتی به ساحت اجتماعی هستیم، مطبوعات کاغذی، بازنده‌ی بزرگ در میان چرخ‌دنده‌ی کانون‌های قدرت مدنی با بخش «سخت متمرکز» هستند و تنها خروجی آنها تولید کاغذباطله‌هایی است که ریشه‌های اطلاع‌رسانی کلاسیک را خواهدسوزاند. رسانه‌هایی که کمترین توجهشان به سمت مردم نیست و غالباً کپی‌پیست‌چی‌های ماهری برای محصولات دیکته شده‌ی رسانه‌ای هستند.

دروغ چرا؟ حال مردم خوب نیست. آه در بساط ندارند. اما نامه‌ی احوالشان در روزی‌نامه ای کاعذین ثبت نمی شود.  تصور کنید فرزندان یک خانواده را که هم غم نان دارند و هم زندگی و هم آزادی، ممکن است که صدایشان به گوش بیگانه‌ای هم برسد و فرصتی در اختیار فرصت‌طلبی هم قرار دهد. اما صورت مسئله‌ی اصلی پاک نمی‌شود.

روزی نیست که با خبرهایی ناامیدکننده روبرو نشویم. شبی نیست که جوانی، کودکی و یا میانسالی کشته نشود و خانواده‌هایی داغدار نشوند.چرا؟زمینه‌های اصلی این اعتراضات را مدیران نالایق و عملکرد سیستماتیک آنها در طول سال‌ها فراهم کرده‌اند. مدیرانی که آنقدر نشنیدند که رویاها به نجوا، نجواها به زمزمه، زمزمه‌ها به مویه‌، مویه‌ها به قهر و قهرها به فریاد مبدل شدند و هنوز هم اراده‌ای برای شنیدن صدای مردم وجود ندارد.

این تهی‌شدگی را همین رسانه‌های کاغذین خنثی به وضوح انعکاس می‌دهند. اما چرا مجراهای جریان اطلاع‌رسانی در کشور بسته شده است؟ چرا به به جای رهاسازی شریان‌های آزاد انتشار خبر، سعی در فروکاستگرانه‌ترین فرم مویرکی خبررسانی جهت‌دار دارید؟ آن هم در روزگاری که اگر شما اول نباشید، دهها و صدها رسانه در حال رقابت برای «اول شدن» هستند و مخاطب بی هیچ تأملی، ضمن کنارگذاشتن شما، گزینه‌های مورد نظر خود را انتخاب می‌کند.

سیاست غلط محدودسازی اطلاع‌رسانی و عقیم سازی جریان وسیع و شفاف خبر، یکی از مهمترین حربه‌های سیستم‌هایی است که قبل از هر چیز، زمینه عدم اعتماد را در دل ملت‌هایشان می‌کارند و خروجی آن چیزی جز ایجاد گسل‌های عمیق اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و غیره نیست. چیزی که این سالها به وفور دیده‌اید و شنیده‌ایم و خوانده‌اند!.

این روزها عملاً بخش‌هایی عمده از مردم درگیر و یا پیگیر اعتراضات هستند و جدا از هر عنوانی که سیستم مستقر می‌خواهد بر پیشانی آنان بچسباند، نسبت به بسیاری از امور، نارضایتی خود را آشکارا و بی لکنت ابراز می‌دارند. اما تیترهای مطبوعات کشور که آبی از آنها گرم نمی شود، بازار خنده‌آوری است که انگار برای تولید کاغذ باطله در رقابتی چشمگیر به مبارزه برخاسته اند. ریشه‌ی این اصرار باطل در کجاست؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *