باید به گذشته نسبتا دور رفت. به قول محمد جواد محبت «گذشته است از آن حال و روزها سی سال»؛ البته 25 سال! سرکار خانم پریوش ملکشاهیان را در «انجمن ادبی الوند» به یاد می آورم که دغدغه شعر داشت؛ چنانکه خود سروده «عشق و دلش فقط شعر» بود و البته برای نسل جوان […]
وقتی شعری میخوانم، منتظرم ببینم چه حسی، چه درکی و چه نوع احساسی ادراکی را در من ایجاد می کند. یا بهتر بگویم شعر و من با هم چه احساس و ادراکی را در من! می سازیم . ابتدا با بدبینی و شک شعر را میخوانم. شک دکارتی؛ که اساس شکل گیری هر ادراکی […]
جلیل آهنگرنژاد مرا به یاد خاطرات زیادی می اندازد: خاطرهی غزلهای کوردیاش با مضامین و زبانی نو و اشعارش در مجموعهی «نرمهواران» که علاوه بر داشتن زبان و ذهن نو، آن اشعار نوعی سبک جدید شعری در کوردی کلهری ایجاد کردهبودند. او خستگیناپذیر طی این سالها، عرصههای زیادی در شاعری پیموده تا بلکه به […]
جلیل آهنگرنژاد: عباس معروفی در «سمفونی مردگان» میگوید: من خوب میدانم که زندگی، یکسر! صحنهی بازی است. اما بدان! که همه برای بازیهای حقیر آفریده نشدهاند.» در روزگاری که «خوداظهاری»های افراطیِ جمعی سطحی! در فضای مجازی، مجال تنفس در هوای پاک ادبی را از جویندگان معادن ناب هنر گرفتهاند، چشمههای جوشان ادبیات ذوقی […]
جلیل آهنگرنژاد: شک نداریم که ادبیات و بویژه شعر همواره یکی از چالشبرانگیزترینها در مسیر فرهنگی و اجتماعیِ جوامع مختلف بوده است. این اتفاق در ادبیات نوپای «کوردی خوارین» نیز افتاده است. ضمن درک ضرورت «خویشتنبودگی» در پهنهی هنر، کُنشهای خردگرایانه در چنین چالشهایی میتواند ما را به راههای روشن برساند. در منظری […]
در میان هنرمندان کم نیستند افرادی که نامشان، شبکهای از چند هنرمند را در ذهن متبادر نمایند. همانطوری که واژهها چنین خاصیتی دارند. وقتی که به نام «صادق سامرهیی» میرسم، در کمترین زمان ممکن به یاد «شیردل ایلپور» میافتم و با کمی فاصله نامهای دیگری هم به یادم میآیند. سالهای اول دههی هشتاد شمسی، کانونهای […]