توی نیمههای راه رویش را بر میگرداند. گامهایش بلند است، با فاصلهی چند متر، چند متر از نمای دور. زن پشت این فاصله قدمهایش کوتاه است. معلوم نیست، نمیخواهد، یا نمیتواند، پابه پای مرد شود و شانه به شانهاش راه برود. قلممو روی صورت زن میچرخد، نگاهش را به بیرون از شهر میکشد. یک خانه […]
دمنوشی با طعم صلح مرز و کوه ها و صخره ها و تفنگ ها و درخت ها و بوته های وحشی خاردار و حتی جانوران، مرا به خوبی می شناسند. چند روزی است که او را پشت سیم خاردار می بینم. بوته ی خزنده «ئهزبوه» تا داخل خاک وطن رشدکرده و ریشه دوانده […]
کارگران با بقچههایی زیر بغل ، در هم میچرخیدند . در نگاههای سرد و خاکستریشان، انتظاری دردناک استغاثه میکرد. به رهگذران خیره میشدند تا که شاید لابهلای نگاهشان طعم خوب کار را جستجو کنند . ماشینی آنسوتر ایستاد . مردی سر بیرون آورد و فریاد کشید. چون غزالانی تیز پا به آن سمت دویدند […]
به منصور یاقوتی و علی درویشیان اتاق عمو با وجود چند جلد کتاب قدیمی و میز چوبی کوتاهی با صفا بود. روی میز قلمدان، جوهر سبز و سیاه دید ه می شد. در گوشه ای از اتاق شاهنامه فردوسی، دیوان حافظ، بوستان سعدی و تعدادی نسخه خطی نیز روی گلیم دست بافت و […]
در این زمانهی تلخ که بسیاری از معیارهای شیرین زندگی تغییر کرده و انسانها کم کم به ماشینهایی با «هوشِ مصنوعی» بدل شدهاند، هنوز هستند افراد معدودی که در «سرزمین ذهنیشان، معیارهای سنجش بر مدار صفر سفر نمیکند» و به افقهای روشن انسانیت میاندیشند. دکتر علی غلامی، دندانپزشکی است که به دور از ادعاهای مدعیان، […]