محمدرشید امینی شخصیتی شناخته شده و خودساخته در ادب کردی / دکتر علیرضا خانی

 

 

فراخوان نکوداشت این استاد فرهیخته مرا بر آن داشت تا دیگر بار عشق بر قلم حکم راند و از دیار خوبیها چشم نپوشد و خورشید ظهر تابستان را نادیده نگیرد و انچه دیده و شنیده و به تجربت اموخته را در باب شخصیت این استاد عزیز بر صفحات تاریخ به یادگار گذارد.
با استاد محمد رشید امینی از سال ۱۳۷۳ در کنگره غلامرضا خان ارکوازی در استان ایلام، آشنا شدم، انسان فرهیخته و ادب آموخته و خودساخته ای که از قلمش پیدا بود در راه خدمت به فرهنگ، ادب و تاریخ کرد از هیچ تلاشی فروگذار نمی کند. از اینکه در ان سنین جوانی با چنین شخصیت هایی اشنا شدم، بر خود می بالیدم. آن سالها این کمترین مسئول انجمن ادبی نیمای ایوان بودم و جوانترین سخنران در کنگره ی غلامرضا خان ارکوازی که مقاله ای در رابطه با زندگی و اشعار شاکه و خان منصور را خدمت حضار تقدیم کردم، آن مقاله مورد توجه بسیاری از شخصیت های ادبی و فرهنگی از جمله استاد محمدرشید امینی قرار گرفت
طوری که بعدها در هر همایش یا کنگره ای خدمت ایشان می رسیدم ابتدا از چاپ دیوان شاکه و خان منصور از من سئوال می پرسید. در پایان سه روز کنگره ی غلامرضا خان ارکوازی بهمراه تعدادی از دوستانم از اساتید و نویسندگان  کردستان که با دو اتوبوس به ایلام  امده بودند، به شهرستان ایوان دعوت کردم از جمله آن فرهیختگان ، زنده یادان محمد امین هورامانی، عبیدالله ایوبیان، احمد قازی، محمدصالح ابراهیمی، حسن صلاح سوران، معارف آقایی و… و دهها نویسنده و شاعر کرد در قید حیات و از انجمله استاد محمدرشید امینی – که از خداوند متعال میخواهم سالهای سال زنده باشند و از گزند روزگار در امان-  دعوت ما را پذیرفتند و چند ساعتی خدمتگزار انها بوده ایم.
غرض این کمترین، آشنایی، شناساندن مناطق کردنشین و از انجمله شناساندن جغرافیا، تاریخ و فرهنگ بخشی از کلهر، ایوان و شاکه و خان منصور به اندیشمندان کرد بود. سالی بعد استاد محمدرشید امینی را در بوکان در کنگره ماموستا عباس حقیقی زیارت کردم، در راه برگشت به سنندج شعرهایی از شاکه و خان منصور برایشان خواندم و تشویقم می کرد که دیوان آنها را چاپ کنم. درکنگره فرزانگان کرد، کنگره ملا مصطفی بیسارانی، کنگره زبان و ادبیات کردی در اربیل و بسیاری دیگر از کنگره ها و همایش های ادبی خدمت این استاد فرزانه بوده  و درس ها اموخته ام. چندی پیش که فراخوان نکوداشت این استاد را در رسانه ها دیدم، بر خود بالیدم که سرزمین مادری ما رویکرد جدیدی را اتخاذ کرده است. نکوداشت فرهیختگان در زمان حیات آنها ، رویکردی نو در حوزه فرهنگ و هنر و ادب کردستان است که شهر پاوه و مسئولین فرهنگی و دلسوز آن پیش قراول این سنت نیکو و پسندیده شده اند. وقتی نکوداشتی چنین در زمان حیات برای یک شخصیت فرهنگی، ادبی، علمی و هنری گرفته می شود، در اولین نگاه درخواهیم یافت که وظیفه ی سنگین تری برای او تعریف کرده و بر دوشش نهاده ایم و آن وظیفه، حفظ، حراست و پاسداری از فرهنگ، زبان، ادب، دفاع از آب و خاک و هویت کردی است. وظیفه ی اهالی فرهنگ  بویژه فرزانگان و پیشکسوتان در حوزه ی تحقیق و پژوهش، ادای دین به فرهنگ، هنر و ادب خود است. وظیفه ی ما ادای دین به ادبیات خود است.
وظیفه ی ما ادای دین به هویت خود است. گناه ناشناخته بودن فرهنگ، زبان، ادبیات و اسطوره های کردی را بر گردن ساختار قدرت در گذشته می دانیم و امیدواریم در فضای کنونی بتوانیم مفاخر خویش را معرفی کنیم.
نکوداشت استاد محمدرشید امینی برای من چندین احساس را زنده کرد، اول اینکه این شهر” پاوه” روزگاری چهره های بنامی همچون میرزا عبدالقادر پاه ای، میرزا شفیع، جهان آرا خاتون و دیگر فرزانه هایی در عرصه فرهنگ، علم، ادب و هنر پرورده  و مدتی به دلایلی غبار غم بر چهره اش نشسته و شادی و نشاط از سیمایش غایب مانده است و دوباره عالمان و فرزانگانی از تبار آنها همچون استاد محمدرشید امینی الحق که جا پای آن بزرگان گذاشته وآنها را به نسل امروز معرفی کرده است. دیگر اینکه استاد محمدرشید امینی چه زیبا این بیت معروف را در آثارش باز تابانده است.
بزرگش نخوانند اهل خرد          که نام بزرگان به زشتی برد
مصداق این بیت و آثار استاد محمد رشید امینی می توان گفت ، بجای بدگویی و بدخواهی، خدمات ارزنده و مثبت گذشتگان را به نسل جدید منتقل کرد و به آن آثار جانی تازه داد و به جای تخریب، روش تجلیل را پیش گرفت که خداپرستان و آزادگان راستین، نسل های پیشین خود را به خیر و نیکی یاد می کنند و در دل خود به جای کینه ورزی و بدخواهی، رافت و رحمت را برای همگان آرزو می کنند. علاوه بر این،  احیای فرهنگ پیشینیان و انتقال آن به نسل امروزی و در نتیجه ی پیوست فرهنگی به جای گسست فرهنگی در راستای بازگشت به خویشتن و بهره گیری از” آنچه خود داشت” در ایجاد فرهنگ پویا در میان دو نسل گذشته و حال، رسالت علمی – فرهنگی بسیار ارزنده ای است که در شان عالمان، نویسندگان مسئول و روشنفکر خدمتگزار است، مگر نه اینکه نویسندگان، عالمان و محمدرشید امینی ها و چنین قشرهای اجتماعی حاکمان غیر مستقیم  جامعه هستند که در پیوند فرهنگ ها و انتقال ارزش ها و بیداری ذهنیت ها دخالت دارند. امروز این وظیفه سنگین به دوش استاد امینی است تا خلاء های فرهنگی را بشناسد و برایشان درمان باشد.
دهها کتاب و پژوهش از این استاد که نمونه ای در پی می آورم شاهدانی زنده بر مسئولیت پذیری این استاد فرهیخته ی پاوه ای است. گلزار ادب اورامان، دیوان میرزا عبدالقادر پاوه ای، هورامان باشتر بناسین، دیوان صیدی اورامی، شاهنامه کردی، کشکول اورامان، لیلی و مجنون خانای قبادی ( نسخه ای که از این اثر در اختیار نگارنده بود به ایشان و همکارشان تقدیم کردم)، دیوان احمدبیگ کوماسی و دهها اثر دیگر که حوزه فرهنگ و ادب و هنر که به کتابخانه کردی رونق دیگری بخشیده است.
می توان گفت نسخ خطی و دواوین شعری که استاد امینی تصحیح و بازنویسی کرده اند از دقت نظر مضاعفی برخوردارند و برای اهالی پژوهش و تحقیق از اسناد معتبر شناخته می شوند. ایشان گاهی ماهها بر روی نسخه ای تامل و تعمق  و بر روی واژه ای ساعتها وقت گرانبهای خویش را صرف کرده اند تا حقیقت نسخ و دواوین و واژه ها بر اهالی تحقیق بیشتر مشخص گردد. پشتکار و علاقه ی استاد امینی شصت ساله به حوزه فرهنگ  و ادب کرد در روزگار ما برای جوانان مثال زدنی است. امیدواریم اهالی فرهنگ و ادب در جای جای کردستان چنین شخصیت هایشان را ارج نهند و راهشان را در اعتلای فرهنگ و ادب این سامان ادامه دهند. ایدون باد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *