کرماشان : مکان مقدس مردم ماد / جستاری از دکتر علی سهامی

در مقدمه‌ی کتاب «مبانی زبانشناسی» نوشته “جین اجیسون” چنین آمده است: «بابی مواظب واژه ها باش…» مادر بزرگ راست میگوید چون هرکاری بکنی باز هم از واژه هایی استفاده میکنی که تمام روز و شب واژه ها برایت اهمیت دارند.

اگر داخل بشکه ای زندگی کنی و غیر از خودت با کس دیگری حرف نزنی، باز هم واژه ها برایت اهمیت دارند برای اینکه واژهها ابزار تفکر هستند. زبان بشری دارای قدمت زیادی است و در طول سالیان متمادی همیشه در معرض تغییر و تحول بوده است .

در یک جامعه‌ی زبانی یک قوم تا حدودی به زبان یکسانی سخن می گویند. واژه ها حافظ ارزشهای فرهنگی اصیل و قدیمی آن قوم است در تحقیقات علمی و معلوم کردن مجهولات نیز زبان نقش ویژه‌ای دارد.

گاهی اوقات واژه‌ای می تواند به یک مردم شناس که در محیط هایی با فرهنگ های مختلف به مطالعه‌ی زبان می پردازد کمک بزرگی کند و همچنین جامعه شناس را مدد نماید که از طریق موقعیت های زبانشناسی وضعیت اجتماعی دوره های مختلف یک جامعه را بررسی کند. گاهی اوقات وجه تسمیه ی یک مکان جغرافیایی به روشن شدن و اثبات یک حقیقت تاریخی در زمانهای کهن کمک می نماید.

در این جستار ابتدا نظریات جغرافیدانان و مورخین را در باره ی کرمانشاه می آوریم و سپس در حد توان به ریشه یابی واژه ی کرمانشاه می پردازیم.

در کتاب “ایرانشهر” که بر مبنای “جغرافیای موسی خورنی” تالیف شده در بارهی ناحیه ی غرب و استان مای این چنین نوشته شده است: «مای به فارسی امروزه ماه به فارسی باستان ماده است که از ناحیه ی معبر حلوان (سرپل ذهاب) تا نزدیکی همدان ادامه داشت. ماد در زمان ساسانیان به مای تبدیل شده که هنوز در زبان کُردی رایج است و در قرون اولیه ی اسلامی آنرا ماد می گفتند. مثل ماه البصر (نهاوند) و ماه الکوفه (دینور)».

“جرجی زیدان” در کتاب “تاریخ تمدن اسلام” می نویسد: «اعراب ماه را از نظر مالیاتی به دو قسمت کرده بودند ماه‌الکوفه و ماه‌البصر».پس از فتح ایران به دست مسلمانان مالیات دینور به کوفه و مالیات نهاوند به بصره میرفت. به همین جهت این اسامی را بر آنان اطلاق می کردند.

“مقدسی” سیاح و جهانگرد دوره ی سامانیان در مورد شهر کرماشان نوشته است: «شهری دلگشاست. پیرامونش را باغها فرا گرفته و جامع در میان بازار است». “ابوالفداء” مورخ و جغرافی‌دان قرن هشتم در کتاب “تقویم البلدان” در باره ی کرمانشاه چنین می نویسد: «قرمسین شهریست در کوههای عراق، در سی فرسخی همدان نزدیک دینور».

“رشیدالدین فضل‌الله” نیز در اوایل قرن هشتم در کتاب “جامع‌التواریخ” از واژه‌ی قرمسین استفاده کرده است، «چون فخرالدوله به سرای آخرت تحویل کرد، لشکر بر امارت پسر او مجدالدوله بیعت کردند… برادرش شمس الدوله ولایت همدان و قرمیسین تاحدود بغداد در تصرف داشت. و اما “حمدالله مستوفی” در “کتاب نزهه القلوب” دربارهی کرمانشاه چنین می نویسد: «آنرا در کتب قرماسین (قرماشین) نوشته اند. آنجا را بهرام ابن شاپور ذوالاکتاف ساسانی ساخت و قباد ابن فیروز تجدید عمارتش کرد و انوشیروان در آنجا دکه ای ساخت صد گز در صد گز، نهری وسط بود و اکنون دیهی است و صفه ی شبدیز در آن حدود است و خسروپرویز ساخته و در صحرای آن باغی ساخته دوفرسنگ در دوفرسنگ…».

“دکتر معین” نیز در فرهنگ فارسی خود احتمالا با استنادی به گفته ی حمدالله مستوفی در ذیل واژه ی کرمانشاه چنین می نویسد: «این شهر در زمان ساسانیان بنا شده و بانی آن بهرام چهارم (لقب به کرمانشاه) بوده است». در کتاب “بند هشن” که مطالبی در باره ی جغرافیای اساطیری و موجودات مختلف از حیوانات و درختان و سرزمینها و کوهها و رودها در آن دیده میشود و تالیف اولیه ی آن در دوران ساسانی انجام گرفته به واژه ی کرمینشان اشاره شده است: «کوه مرغ به لاران کوه زرین به ترکستان کوه بهستون به کرمینشان دیگر از این شمار که محل رفت و آمدند… کوه بوم انگاشته می شوند».

مرحوم “دکتر مهرداد بهار” در قسمت یادداشت های بند هش آورده است: «باید توجه داشت که نام واژه ی کرمانشاه محتملا تبدیلی است از کرمینشان. کرمیشان و کرماشان نام کهن این سرزمین در دوره ی میانه ی تاریخ ماست و کرمانشاهی ها خود را کرماشانی میخوانند».

اما واقعیت قضیه این است که واژه ی کرماشان از سه جزء «کار – مای – سیای» تشکیل شده و به معنی مکان مقدس مردم ماد است و معنی این سه جزء را در کتیبه ی بیستون می توانیم پیدا کنیم.

دکتر محسن ابوالقاسمی در کتاب تاریخ زبان فارسی کتیبه ی داریوش را واژه به واژه معنی کرده که در اینجا به ذکر سه جزء مورد نظر اشاره می کنیم:

kara یعنی مردم ارتش.

madai حالت مفعول فیه مفرد مذکر از mada که به معنی «ماد» است.

siyan در زبان عیلامی در کتیبه ی بیستون به معنی مکان مقدس است.

مجموع این سه واژه به معنای «مکان مقدس مردم ماد» که در درازنای زمان به گونه های مختلف از جمله: «قرمیسین، قرماسین، قرماشین، کرماشین، کرمیشان، کرماشان، نوشته شده است».

یکی دیگر از دلایل تقدس این سرزمین این است که ریشه ی بغستان است و بغستان به معنی پرستش خداست. “ملک الشعرای بهار” در کتاب “سبک شناسی” درباره بیستون چنین مینویسد: «بیستون در اصل بغستان و تازیان غالبا آنرا بهستون خوانده اند، اما بغستان به معنی جایگاه خدایان بوده است، زیرا در عهد هخامنشی و تا چند قرن بعد بغ نام پروردگار عالم بوده است».

برچسب ها:

دیدگاه‌ها: ۱ دیدگاه

  • zabanmehrpub.com

    سلام.خواستم بابت وبسایت خوبتون
    ازتون تشکر کنم و امیدوارم باعث ایجاد انگیزه براتون
    بشه

    28 دی 1399 / 08 : 03 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *